راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اعتراف تهرانی در دادگاه انقلاب:
حکمت جو زیر شکنجه
خود را کشت تا دهان باز نکند

 

"بهمن نادری پور" با نام مستعار "تهرانی" از شکنجه گران دوران شاه در کمیته مشترک و زندان اوین بود، که پس از انقلاب دستگیر شد. بخشی از تاریخ زندان اوین با نام "تهرانی" گره خورده است. پس از به مسلسل بستن گروه 10 نفره ( بیژن جزنی و 9 تن دیگر که در شماره های آینده راه توده درباره آنها نیز خواهیم نوشت) در تپه های اطراف زندان اوین سرتیپ ساواک و معاون این زندان شد. محاکمه او در دادگاه های انقلاب بسرعت سرهم بندی شد تا اعترافات او که از تلویزیون پخش می شد موجب باز شدن چشم و گوش توده مردم نشده و ندانند زندان و شکنجه چند روحانی و مذهبی در برابر آنچه که در اوین دوران شاه بر سر توده ای ها و مجاهدین و فدائی ها و دیگر گروه های پراکنده چپ چریکی آمد مقایسه فیل و فنجان است.
تهرانی که خود را متخصص بازجوئی از چپ ها می دانست، در جریان محاکمه ای که برای او در زندان قصر ترتیب یافته بود، نامه ای خطاب به آیت الله طالقانی نوشته و در آن پیشنهاد کرد از کشتن او صرفنظر کنند زیرا در آینده می تواند برای مقابله با چپ ها "در خدمت" باشد. این نامه بصورت جزوه، در همان زمان انتشار یافت و همین انتشار و افشاگری به کسانی که می خواستند تهرانی را نگهدارند تا در یورش به جبهه چپ انقلاب از او استفاده کنند فرصت این نقشه را نداد و مجبور شدند بعدها از "خودی" ها برای این هدف استفاده کنند.
از محاکمه و اعترافات تهرانی در دادگاه، بخش کوتاهی را که مربوط به شکنجه پرویز حکمت جو و شهادت وی در زیر شکنجه است می آوریم. در همین بخش ملاحظه می کنید که شکنجه گران و جانیان وقتی به تله می افتند چگونه حاضرند یکدیگر را دم تیغ داده تا جان خویش را نجات دهند. رسولی و عضدی نیز، که تهرانی در باره آنها صحبت می کند، سربازجوها و شکنجه گران مخوف دوران شاه اند:

«هر تیم كه بازجو برای آن گزارش آزادی می نوشت ناصری (عضدی) مخالفت می كرد و به ناصر نوذری (رسولی) می داد كه مجددا بازجویی کند و در حقیقت او صافكار سایر بازجویان بود و بدون چون و چرا مطیع محض ناصری بود. اقداماتی كه از او می دانم به شرح زیر است:
... یك شب كه رسولی مشغول بازجویی از پرویز حكمت جو بود خوابش برد و حكمت جو با استفاده از فرصت چنگالی را كه روی میز بود برداشته و به داخل پریز برق اتاق بازجوئی فرو كرد. در همین حال رسولی از خواب پرید. سعی كرد مانع كار حكمت جو شود، اما برق خودش را هم گرفت. در نتیجه حكمت جو به این ترتیب در اتاق بازجوئی خود را کشت.»

راه توده 128 09.04.2007
 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت