بازگشت

جنبش سندیکائی در ایران

ملیون ایران

از بیم جنبش کارگری

دردام قدرت حاکم افتادند

مهدی کیهان

(3)

 

تشکل سریع و نیرومند طبقه کارگرایران در سازمان واحد صنفی، به هیچ وجه امری تصادفی نبود. رشد اقتصادی- اجتماعی کشور، رشد کمی و کیفی طبقه کارگر و افزایش وزن مخصوص آن در کل جامعه ایران، سوابق پنجاه ساله جنبش سندیکایی و اتحادیه ای در ایران، ایجاد و فعالیت علنی سازمان سیاسی طبقه کارگر- حزب توده ایران، آگاهی بیشتر پیش کسوتان جنبش سندیکایی به نیازهای صنفی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان، شوق و اراده کارگران جوان به آگاهی طبقاتی و مبارزه پس از دوران خفقان رضاخانی، تاثیر مبارزات عظیم ضدفاشیستی، دموکراتیک و ملی در داخل کشور که حزب توده ایران در آن ها نقش فائق داشت، تغییر تناسب نیروها در جهان پس از انقلاب اکتبر و در فاصله بین دو جنگ جهانی به سود اولین دولت کارگری ـ دهقانی و افشای توطئه های فاشیسم و امپریالیسم علیه منافع زحمتکشان و خلق ها و آزادی و دمکراسی در سراسر جهان- همه اینها عوامل اصلی رشد سریع جنبش اتحادیه ای و سندیکایی در ایران در سال های 1325- 1320 بودند.

کارگران از طریق تشکل صنفی در سازمان عظیم سندیکایی و اتحادیه ای در ایران و خاورمیانه، شورای متحده مرکزی اتحادیه های کارگران و زحمتکشان ایران در سال های 1320تا 1325 به پیروزی های بزرگی در زمینه تامین خواست های اقتصادی- رفاهی نائل گردید. طی این سال ها آگاهی و تشکل سندیکائی کارگران و زحمتکشان باعث تدوین لایحه ای در سال 1323 گردید که در آن 8 ساعت کار در روز، دو هفته مرخصی سالیانه با استفاده از حقوق، 6 هفته مرخصی برای زنان کارگر باردار، منع استفاده از کار کودکان کمتر از 12 سال و تامین بیمه های اجتماعی پیش بینی شده بود. این تشکل و آگاهی همچنین به تصویب قانون کار در سال 1325 منجرگردید که علاوه بر مزایای فوق و مزایای دیگر، روزاول ماه مه را نیزبه عنوان روز همبستگی بین المللی زحمتکشان و روز تعطیلی با استفاده از دستمزد به رسمیت می شناخت.

طبقه کارگر ایران طی دوران مورد بحث با برگزاری تظاهرات علیه فاشیسم و دفاع از حقوق و آزادی های دموکراتیک و در دوران خاتمه جنگ دوم با برگزاری اعتصابات عظیم، رشد سیاسی و طبقاتی خود را به وضوح نشان داد. به ویژه در این سال ها است که مبارزات ضدامپریالیستی کارگران ایران به صورت اعتصابات عظیم و متشکل علیه تسلط شرکت انگلیسی نفت شکل گرفت. در این سال ها، نفتگران ایران به مثابه پیشاهنگ مبارزات ضد امپریالیستی همه مردم ایران آبدیده شدند و پرچم این مبارزه طولانی و دشوار را به دست های نیرومند خود گرفتند. اولین اعتصاب 6 روزه یک هزارنفری کارگران نفت در خرداد 1324 در نفت کرمانشاه صورت گرفت. سال بعد، در اردیبهشت 1325، ده هزار نفر کارگران آغاجاری دست به اعتصاب 14 روزه زدند. خودسری شرکت غاصب سابق نفت در امتناع از قبول خواست کارگران دائر به اجرای مفاد قانون کار باعث شد که دو ماه بعد بزرگترین اعتصاب های جنبش کارگری، یعنی اعتصاب بیش از صد هزار نفر زحمتکشان ایران در صنایع نفت وثیقه معتبر قبول خواست های به حق کارگران قرار گیرد. این اعتصاب عظیم که گذشته از خواست های رفاهی و اجرای کامل قانون کار، خواست های سیاسی نظیرعدم دخالت شرکت انگلیسی نفت در حیات سیاسی کشور، انحلال شعبه سیاسی شرکت نفت و برکناری استاندار دست نشانده در خوزستان را طلب می کرد با موفقیت چشمگیر کارگران پایان یافت.

تشکل صنفی و سیاسی طبقه کارگر در سال های 1325- 1320 که نقش سرنوشت سازی در مجموعه مبارزات ضد فاشیستی، دموکراتیک و ملی داشت. موجبات پیروزی این مبارزات را فراهم آورد و در عین حال طبقه کارگر را به عنوان عامل اساسی تحولات اجتماعی در جهت تامین استقلال، آزادی و دموکراسی به جامعه ایران شناساند. طی همین سال ها بود که طبقه کارگر ایران در جریان مبارزات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک تحت رهبری حزب توده ایران به عنوان نیرومند ترین قدرت مبارزه ضد امپریالیستی و ضد رژیمی شکل گرفت و برای اثر گذاشتن بر جریانات عظیم تاریخی )نظیر مبارزات ملی شدن نفت(، آمادگی پیدا کرد.

اگر فعالیت آزاد و علنی حزب توده ایران و فعالیت علنی سندیکایی و اتحادیه ای طبقه کارگر ادامه می یافت، زحمتکشان ایران، در سال های پس از جنگ دوم جهانی، مسلما نقش به مراتب موثرتر و قاطع تری در حیات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا می کردند. به ویژه توجه به همین مسئله بود که ارتجاع درباری و دول امپریالیستی حامی آن )مپریالیسم انگلیس و امریکا( را بر آن داشت تا با تمام قوا امکان فعالیت علنی را از کارگران ایران وحزب سیاسی آن سلب نمایند. یورش گسترده ارتجاع محمدرضا شاهی و حامیان امپریالیستی او در سال های 1326 و1327 ) پس از سرکوب خونین جنبش ملی و دموکراتیک آذربایجان وکردستان( به سازمان های صنفی و سیاسی طبقه کارگر به همین منظورصورت گرفت. ارتجاع سلطنتی به دستور و تائید امپریالیست های انگلیس و امریکا، ابتدا، در سال 1326 به شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران وزحمتکشان ایران وسازمان های اصیل سندیکایی کارگران در سراسر کشور حمله برد و سپس در بهمن 1327 با توطئه ساختگی ترور شاه فعالیت علنی حزب طبقه کارگر- حزب توده ایران را برخلاف قانون قدغن ساخت.

با این ضربات، ارتجاع سلطنتی توانست از رشد عظیم و بلاوقفه جنبش سندیکایی و اتحادیه ای ایران، چنانکه طی سال ها 1325- 1320 بود، جلوگیری کند و مانع از آن شود که در جریان تکوین و تدارک جنبش ملی شدن نفت، طبقه کارگر ایران نقشی که توانایی انجام آن را داشت، به عهده گیرد. با این حال نمی توان کتمان کرد که حتی در شرایط نامطلوب و نامساعد سیاسی و اجتماعی پس از یورش ارتجاع سلطنتی به حزب توده ایران و به حنبش سندیکایی واتحادیه ای ایران، هم طبقه کارگر ایران و هم حزب توده ایران نقش مهمی در تامین پیروزی جنبش ملی شدن نفت ایفاء کردند.

طبقه کارگر ایران با تشدید مبارزات اعتصابی خود، چه در منطقه نفت خیز خوزستان و چه در دیگر نقاط کشور، یورش های سال های 1326 و1327 را به حزب توده ایران و سازمان های سندیکایی و اتحادیه ای به تدریج خنثی کرد و حضور را در صحنه مبارزات ایران به رژیم استبداد سلطنتی و ارتجاع تحمیل نمود. این مبارزه با شکستن یخ های سکوت به هنگام هجوم نیروهای مسلح به اعتصاب کارگران کارخانه شاهی در1329، که در جریان آن کارگران مقاومت بی نظیری از خود نشان دادند، آغاز شد و تا اعتصاب عظیم کارگران صنایع نفت در پایان سال 1329 و اوایل سال1330، که به تصویب قانون ملی شدن نفت و سپردن زمام دولت به دکترمحمد مصدق منجر گردید، ادامه یافت. بررسی تاریخ مبارزات کارگران در این دوره نشان می دهد که طبقه کارگر ایران نه تنها در دوران تکوین و تدارک جنبش ملی شدن نفت، بلکه در جریان حوادث اصلی آن با نثارخون )18 کارگر و 3 کودک کارگران نفت تنها در جریان اعتصاب کارگران نفت در خوزستان به هلاکت رسیدند(  نقش اساسی و سرنوشت ساز را در پیروزی این جنبش به عهده گرفت.

پی بردن به نقش تاریخی و با اهمیتی که طبقه کارگر ایران و سازمان های سندیکایی آن و زحمتکشان ایران به رهبری حزب توده ایران در تکوین و تدارک مبارزات ضد امپریالیستی ملی شدن نفت داشتند و میدان دادن به فعالیت علنی شورای متحده و حزب توده ایران، از شرایط عمده تامین پیروزی جنبش ملی شدن نفت ایران بود. متاسفانه، در جریان مبارزات ملی شدن نفت، رهبران جبهه ملی به اهمیت جنبش کارگری در این مبارزه پی نبردند و به فعالیت علنی سازمان های اصیل صنفی زحمتکشان و حزب سیاسی آن ها، حزب توده ایران امکان ندادند. عدم درک نقش طبقه کارگر در تامین پیروزی مبارزات ضد امپریالیستی جنبش ملی شدن نفت از جانب رهبران جبهه ملی نه فقط به تشکل صنفی و سیاسی طبقه کارگر، که عامل نیرومند دفاع از دست آوردهای جنبش ملی شدن نفت بود، صدمه بزرگی وارد آورد، بلکه در آخرین تحلیل موجبات شکست آن جنبش را که طبقه کارگر ایران در تکوین و تدارک و پیروزی آن نقش عظیمی ایفا کرده بود، فراهم آورد.

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                           بازگشت