بشنوید!
یک عمر
فریاد آزادی
با صدای به آذین
محمود اعتماد زاده "به آذین" فریاد بلند آزادی در ایران است. بانگ او هرگز فرصت نیافت تا در سراسر ایران طنین انداز شود، گرچه آثار قلمی او تا دورافتاده ترین شهرهای ایران راه یافت. کانون نویسندگان ایران، در بحرانی ترین سال های پیش از انقلاب 57 وجود و حضور خود را مدیون جسارت و همت او برای در اهتزازنگهداشتن این کانون بود.
برپائی ده شب شعر کانون در انستیتو گوته جز با پایمردی، منطق استوار و ایمان او به آزادی بیان و اندیشه ممکن نبود. او بسیار پیشتازتر از هر شخصیت سیاسی ایران شاهنشاهی فضای سیاسی کشور را در شرف دگرگونی ارزیابی کرد. او که در دهه 40 به جرم تلاش برای احیای کانون نویسندگان ایران سر از زندان قصر در آورده بود و در تماس دوران پس از رهائی از آن زندان نیز برای لحظه اندیشه احیای کانون و دفاع از آزادی بیان و اندیشه را فراموش نکرده بود، در سال 56 اعضای این کانون و علاقمندان به سرنوشت آن را به میدان پیکار علنی علیه اختناق دربار شاهنشاهی فراخواند. آنها که از نزدیک این دوره از تلاش های به آذین را بخاطر دارند، اگر منصف باشند و کهنه حساب های شخصی- سیاسی خویش با حزب توده ایران همچنان مانع حقیقت گوئی آنها نباشد، نمی توانند این به جان کوشی به آذین را در آن دوران انکار کنند. همان ها که ارزیابی خام خیالانه شان از اهمیت وجود و حضور اتحاد شوروی در صحنه بین المللی امروز نقش بر آب شده است.
دریغ و درد است، اگر هنوز آن کهنه حساب ها، - نه در حاکمیت، که حسابش جدا از دیگر حساب هاست- مانع شود تا پنیه را از گوش در آورده و این بانگ فریادگونه به آذین در شب های شعر انستیتو گوته (1356) را نشنوند.