-------------------------------------
16 آذر
3 مضمون و
محتوای تاریخی
که در دل این
واقعه نهفته است
16 آذر نه مصادره
شدنی است و نه تحریف ماهیت و اعتبار تاریخی آن ممکن. ارتش و گارد ویژه دانشگاه
برای سرکوب تظاهرات و اعتراضات ملی و ضد کودتائی دانشجویان و مخالفت آنها با
سلطه امریکا بر ایران وارد دانشگاه شده و در دانشکده فنی، دانشجویان را به
گلوله بستند. سه تن کشته و عده ای نیز مجروح شدند. از میان کشته شدگان دو تن
توده ای بودند و یک تن دارای اندیشه های ملی ـ مذهبی. بزرگ نیا، قندچی و شریعت
رضوی.
اما، این تمام
ماجرا نیست و در تاریخ معاصر ایران نیز این رویداد در این چند خط ثبت نشده است.
حوادث و رویدادهای تاریخ، معنای تاریخی دارند و با تفسیر این معانی ثبت می
شوند. به همین جهت است که پیوسته باید، در هر دوران و هر حکومتی، کوشش هائی را
که برای تحریف این وقایع و رویدادها می شود خنثی کرد و از ماهیت واقعی آنها سخن
گفت.
16 آذر نه فقط در
محدوده « دفاع از آزادی» خلاصه می شود( تلاشی که بخش هائی از دفتر تحکیم وحدت
در سال های اخیر کردند) و نه فقط در محدوده «مبارزه ضد امپریالیستی» که جمهوری
اسلامی و بخش های از تشکل های وابسته به نیروهای نظامی مانند بسیج و سپاه، آن
هم در محدوده غرب ستیزی( نه ماهیت نظام سرمایه داری و امپریالیستی) در تمام این
سال ها و با هدف مصادره این رویداد کرده اند.
16 آذر حادثه ای
بود در دل جنبش نوین مقابله با اختناق کودتای 28 مرداد و مقاومت در برابر آمران
و سازمان دهنگان امریکائی و انگلیسی این کودتا. با این مضمون، 16 آذر ادامه
کودتای 28 مرداد بود و چون پس از کودتا و تثبیت موقعیت کودتاگران بوقوع
پیوست، حامل دو پیام بود:
1 ـ
دربار کودتا
با قدرت و در غیاب مطبوعاتی که توقیف شده بودند و قطع ارتباط مردم با هم، بی
پروا دانشگاه را به خون کشید.
2 ـ
جنبش
دانشجوئی، علیرغم جو اختناق کودتائی، ناممکن بودن سرکوب و خاموشی آزادی خواهی و
استقلال طلبی ملت ایران را به نمایش گذاشت.
بدین ترتیب، هم
کودتای توانمند و هم ضد کودتای کم توان در برابر هم قرار گرفتند و یکبار دیگر
پنجه در پنجه هم انداختند. همانگونه که در آغاز دهه 40 یکبار دیگر چنین رویداد
و رویاروئی تکرار شد و 15 خرداد از دل آن بیرون آمد. در سال های نخست دهه 50
این رویاروئی، در غیاب مردمی که دیگر در صحنه نبودند و با حضور نسل دیگری در
صحنه سیاسی ایران که ارتباط آن با گذشته قطع بود، این رویاروئی، نابرابرتر از
زمان وقوع 16 آذر و 15 خرداد جنبه های پراکنده مسلحانه به خود گرفت و عده ای از
شریف ترین جوانان کشور جان خود را در این راه از دست دادند. هم 16 آذر و هم 15
خرداد و هم حوادث مسلحانه و پراکنده چریکی، همگی ادامه مقابله با کودتای 28
مرداد بودند که سرانجام نیز به انقلاب 57 ختم شد. خیزش هائی در برابر اختناق و
برای آزادی از یکسو، و خواست استقلال ملی در مقابل امپریالیسم سلطه یافته بر
ایران پس از کودتا از سوی دیگر.
اما، این هنوز
تمام ماهیت و تعریف کامل 16 آذر نیست. زیرا در جنبش دانشجوئی سال های پس از
کودتای 28 مرداد یک درس بزرگ و تاریخی نیز بعنوان یک تجربه تاریخی به خدمت
گرفته شد، که اگر در سال های پیش از کودتای 28 چنان شده بود، ای بسا کودتای 28
مرداد به آن آسانی نمی توانست بر دولت ملی مصدق غلبه یافته و کلید طلائی ایران
را تقدیم امریکا و انگلیس کند. این درس، همکاری تنگاتنگ سه بخش نظری و گرایش
سیاسی است. یعنی ملیون، توده ای ها و مذهبی ها، صرفنظر از اختلاف نظری که با هم
داشتند، توانستند بر سر اساسی ترین محورها و خواست های جنبش ضد کودتا با هم
تفاهم کرده و در کنار یکدیگر قرار گیرند.
با این تعریف، 16
آذر رویدادی است تاریخی، با مضمون:
1 ـ
آزادی خواهی و علیه اختناق نظامی- امنیتی ناشی از کودتای 28 مرداد،
2 ـ
علیه سلطه امریکا و انگلیس بر ایران و حاکمیت وابسته دربار شاهنشاهی،
3 ـ
ضرورت همگامی و تفاهم همه گرایش های نظری - ایدئولژیک بر سر عام ترین نیازهای
جنبش اجتماعی و دوری گزیدن از تفرقه نیروها در برابر خصم داخلی جنبش و دشمن
خارجی جنبش.
هر نوع زیاده گوئی
و حاشیه پردازی( آنچه که در این سال ها در جمهوری اسلامی باب بوده و هست) عملا
می تواند ذهن نسل جوان کشور را از ماهیت واقعی 16 آذر چنان دور سازد، که آمران
و عاملان 18 تیر 1387 ( یورش به خوابگاه دانشگاه) نیز خود مفسر 16 آذر شوند و
دست خود را در تحریف تاریخ باز بیابند! |