راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی تحلیلی به تاریخ 200 ساله ایران
انقلاب مشروطه
جنبش بابیه را
پشت سر گذاشت
دکتر سروش سهرابی

 

استفاده از پرچم مذهب در منازعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی پدیده تازه‌ای نیست. شاید معروف ترین نمونه آن در ایران، تغییر مذهب زرتشتی اشکانیان در ارمنستان به مسیحیت پس از شکست آنان از ساسانیان باشد. کلیساها- یا بهتر است نام آنها را پادگان‌هایی بگذاریم که نقش کلیسا را نیز ایفا می‌کردند- و بقایای آنان همچنان در دو سوی مرزهای کنونی ایران و ارمنستان پابرجاست نمونه جالبی از این پدیده است. یعنی مقاومت اشکانیان تازه مسیحی شده همراه با ساکنان آن مناطق در مقابل ساسانیان زرتشتی.

در اروپا نیز پرچم اصلاح گری و تجدید نظر مذهبی از قرن سیزدهم در انگلستان آغاز شد و در قرون پانزدهم و شانزدهم که اختلاف‌های انگلستان با دنیای کاتولیک یعنی فرانسه و اسپانیا به اوج خود رسید منجر به شکل گیری نهائی کلیسای کانتربوری گردید که علیرغم اختلافات بسیار شدید خود با اروپای وفادار به پاپ، کمترین اختلاف ایدئولوژیک را نسبت به دیگر کلیساهای پروتستان با کلیسای روم دارد.
جنبش‌های کلاسیک پروتستان که از قرن شانزدهم به بعد به عنوان پرچم تغییرات در اروپا مورد استفاده قرار می‌گیرند نیز به همین ترتیب قابل بررسی می‌باشند. در مورد جنبش لوتری بایستی گفت که علیرغم این که نظرات او مورد استفاده جنبش‌های دهقانی در آلمان بود و در واقع این جنبش‌ها آرزوها و آمال خود را در نظریات و مذهب او جستجو می‌کردند، خود لوتر به متحد شاهزادگان آلمانی تبدیل شد و سرکوب خونین جنبش‌های دهقانی آلمان را که ظاهرا تحت تاثیر نظرات او برپا شده بود خواستار شد. به این ترتیب اعتراض او به کلیسای فراگیر یا کاتولیک روم بیش از آن که به ابزار ایدئولوژیک جنبش اجتماعی تبدیل شود در خدمت دولت‌ها درآمد و برای مثال در هلند و بلژیک کنونی به پیروزی رسید. این تقارن زمانی منجر به آن گردیده است که پاره‌ای از نظریه پردازان، گسترش سرمایه داری را در پرتو گسترش پروتستانیسم تحلیل کنند. به نظر می رسد این نظریه فقط قادر به توضیح گوشه‌ای از آن گسترش باشد و البته نه در تمام جوانب آن. روشن است كه نسبت دادن گسترش نوعی از روابط اقتصادی و اجتماعی به پیدایش یک ایدئولوژی مذهبی قادر به پاسخ گوئی به بسیاری از سئوالات نخواهد بود.
در مورد جنبش بابیه در ایران نیز در این تردید نیست كه اندیشه‌های مذهبی جدیدی بصورت پرچم ایدئولوژیک این جنبش در آمده است. در نهضت بابیه نیز این جنبش است که آمال و آرزوهای خود را در این اندیشه‌ها و ادعاهای جدید مذهبی جستجو می‌کند و نه برعکس. این جنبش توسط یک روحانی که در مراتب پائین تحصیل مذهبی بود آغاز شد. شخصی که به نظر احمد کسروی حتی فاقد تسلط کافی بر زبان عربی بود. ادعاهای او تا سال‌ها با چشم پوشی بسیاری از طرف روحانیون بلند پایه روبرو بود زیرا اغلب آنها وی را در سلامت کامل عقلی نمی دانستند که احتمالا نظری درست بوده است. اوج گیری جنبش اجتماعی بابی که بیشتر در بین پیشه وران شهری و کمتر از آن در بین روستائیان رواج یافت در واقع به نوعی بازتاب شرایط تحمل‌ناپذیر اجتماعی برای این لایه‌های اجتماعی بود که در حال تلاشی بودند. در واقع این سید علی محمد باب نبود که باعث ایجاد این جنبش شد، بلکه جنبش اجتماعی به سرعت گسترش یابنده بود که آمال و آرزوهای خود را با اندیشه‌های او پیوند زد. در این جنبش بیش از 400 روحانی از رده‌های پائین شرکت داشته اند و فقط به نام یک مجتهد زنجانی برخورد می‌کنیم که عامل مقاومت در مقابل سپاهیان فرستاده شده از طرف امیرکبیر بود. در اینجا نه تنها این رویکرد مذهبی مورد توجه امیرکبیر به عنوان اصلاحات حکومت قرار نگرفت بلکه با بی رحمی بسیار توسط او سرکوب شد.
شاید بتوان گفت که جنبش بابی آخرین تلاش جامعه ایران دوران قاجار قبل از سرعت گرفتن روند تلاشی آن به شمار آید. نتایج این تلاشی را قبلا بصورت مهاجرت‌های وسیع پیشه وران و پس از آن کشاورزان ایرانی به قلمرو دولت روسیه و نیز پیدایش قشرهای سوداگر و سوداگر ملاک و به نوعی تحکیم نظام نامتناسب مالکیت زمین مورد بررسی قرار دادم.

جنبش بابی به طور مستقیم در برابر روحانیان نبود، اما به دلیل طرح ارتباط با امام زمان و ادعاهایی از این دست، عملا جایگاه روحانیون عالی رتبه شیعه را که در بهترین حالت به عنوان نایبان امام مورد توجه قرار می‌گرفتند در خطر می‌انداخت. شاید به همین دلیل باشد که با مخالفت آشکار روحانیون بلند مرتبه شیعه روبرو شد، هر چند دشمن اصلی این جنبش عدالت خواهانه در واقع خود امیرکبیر تمرکز گرا و ترقی خواه بود. (1)
در دوران کنونی این تلاش و این بار بصورت کمدی و مسخره از طرف بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی بازسازی شد. یعنی آنان از طرفی با سیاست‌های غارتگرایانه خود عامل نگون بختی اقتصادی بسیاری از ایرانیان هستند و از طرف دیگر پرچم ارتباط با امام زمان و یا غیبت و ارتباط با نیروهای ماورائی را برافراشته اند. علت این امر هم در فقدان حمایت روحانیون بلند پایه شیعه از آنان و هم تلاش برای استفاده از موقعیت تضعیف شده آنان است. این نمایش علیرغم این که بسیار حساب شده تر از جنبش بابی است، به دلیل وجود بسیاری از دولتمردان فاسد در راس آن خالی از تناقضات خنده آور نیست. تناقضاتی که احتمالا پایان این کمدی – تراژدی را رقم خواهد زد.

1- در این مورد نگاه كنید به مقاله "از جنبش امام زمان تا ظهور بابیه" در شماره 66 راه توده

راه توده 317 - 9 خرداد 1390

بازگشت