فاصله انفجارهای خشم مردم کوتاه می شود
از تظاهرات مردم
آذربایجان
تا شورش در شهرهای ایران
شورشی که پس از اعلام سهمیه بندی بنزین در تهران و بسیاری از شهرهای ایران برپا
شد اهمیت و اعتباری تاریخی داشت. اهمیتی فراتر از شورش مردم اسلام شهر در دوران
پایانی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و آشکار شدن شکست سیاست تعدیل اقتصادی و
تظاهرات گسترده و سراسری مردم در آذربایجان و به بهانه انتشار یک کاریکاتور در
روزنامه ایران.
بیش از آنکه خسارات و ویرانی های شورش هفته گذشته اهمیت داشته و بررسی درستی و
نادرستی سهمیه بندی بنزین مصرفی داخل کشور فوریت داشته باشد، پذیرش و بررسی آن
ظرفیت انفجاری در جامعه اهمیت دارد که با هر جرقه ای می تواند خود را نشان دهد.
در این مورد نیز، یقین داریم، مانند مسئله اتمی و احتمال حمله نظامی به ایران،
بیش و پیش از هر منبع خبری و اطلاعاتی، خود حاکمیت می داند چه آتشی در زیر
خاکستر پنهان است.
ما قبول نداریم که حاکمیت کنونی نمی داند ایران تبدیل به یک مین
انفجاری شده است، اما نه تنها قبول داریم بلکه یقین داریم که حاکمیت می کوشد با
دروغ و عوامفریبی و وارونه جلوه دادن اوضاع کشور، زمان خریده، این ستون به آن
ستون کرده و گریزگاهی پیدا کند. اتفاقا، فاجعه همینجاست.
ادامه
--------------------------------------------------
آن دو
یک تن اند!
عکس بالا را خبرگزاریهای داخلی از دیدار اخیر
شهردار و شهرداران نواحی تهران و اعضای شورای شهر پایتخت با رهبر جمهوری
اسلامی مخابره کرده اند. در این عکس و در میان هیاتی که با رهبر دیدار کرده
اند، چهره ای وجود دارد که بسیار شباهت دارد با آن مامور امنیتی دهه 1360
که در زندان اوین بالای سر(سمت راست عکس) زنده یاد کیانوری ایستاده است. او
را در اوین حاج مجتبی صدا می کردند و مسئول امنیتی اوین و مامور اجرای قتل
عام دراین زندان بود.
آن عکس مربوط به ماجرای سفر "کالیندوپل" نماینده ویژه حقوق بشر سازمان ملل
به ایران و بازدید از زندان اوین و دیدار با کیانوری است. دیداری که
کیانوری خود در نامه به علی خامنه ای اشاره به آن می کند و می گوید که به
وی گفته است چه بر سر رهبران حزب توده ایران در زندان و در زیر شکنجه
آوردند.(این نامه را می توانید در بخش مربوط به کیانوری در راه توده مطالعه
کنید).
گذشت دو دهه آثار خود را بر محاسن و چین و
چروک همه صورت ها- از روحانی تا غیر روحانی و از فرمانده امروز تا پاسدار
دیروز- باقی گذاشته است، اما نه آنچنان که نتوان – حداقل با حدس و گمان-
جنایتکاران را باز شناخت. |
همچنان که حاج مهدی
معاون حاج مجتبی و رئیس بند آموزشگاه اوین در سمت چپ عکس نیز قطعا امروز در
هر کجای وزارت اطلاعات و یا فرماندهی سپاه، سفارتخانه ها و... باشد آثار دو
دهه گذشته را بر چهره دارد، اما نه آنچنان که نتوان او را نیز سرانجام دید
و بازشناخت. آنها مجرمین و مجریان جنایاتی در زندان ها هستند که به دوران
مخوف دهه 60 شهرت دارد.
وقتی از کابینه و حاکمیت امنیتی- نظامی می گوئیم،
تنها اشاره ما به بازگشت به خدمت جانیان قتل های زنجیره ای و امنیتی های
اخراج شده از وزارت اطلاعات در دوران خاتمی نیست، بلکه این انگشت اشاره
جنایتکاران سه دهه را نشانه گرفته است. تفاوت نمی کند که در کدام پست و
مقام آشکار و پنهان جای گرفته اند، مهم آنست که آن ها را بعنوان نماینده
مجلس، قاضی، فرمانده انتظامی و مامور و مدیر در قوه مجریه به خدمت گرفته
اند. نام این بازگشت را رهبر جمهوری اسلامی گذاشته است "بازگشت به دوران
انقلاب!"
اگر در شناخت این دو عکس دچار اشتباه شده باشیم، اولین توضیح دقیق و مستدل
از جانب فردی که در جمع شهرداران و اعضای شورای شهر به دیدار رهبر برده شده
را بعنوان تصحیح اشتباه خود منتشر می کنیم.
|
--------------------------------------------------
ماركس و دترمينيسم
رابطه علت و معلولی
با دترمینیسم مارکس
تدوین و
ترجمه "جعفرپویا" |
انتقاد مارکس از
اشغال استعماری
بوشهر و خرمشهر
ترجمه از فرانسه بفارسی : حمید محوی |