زمينه ها و نشانه
های رشد روياروئي در درون حاکميت از يکسو و حاکميت و مردم از سوی ديگر، آشکارتر از
آنست که نتوان آن را ديد و در هر نوع محاسبه ای پيرامون رويدادهای آينده ايران آن
را نگنجاند. حتي اخبار مربوط به جنجال فعاليت اتمي در ايران و خطر حمله نظامي
امريکا به ايران نيز نبايد و نمي تواند ما را از آنچه در داخل ايران و در درون
حاکميت مي گذرد منفک کند. در واقع، هر نوع حادثه و دخالت خارجي نيز به نوعي در
ارتباط است با آنچه در داخل ايران و در حاکميت مي گذرد.
سياست جنگي - اتمي
حاکميتي که ادعای يکدست بودن دارد و خود را آلترناتيو دولت اصلاحات خاتمي مي داند،
بموجب شواهد بسياری شکست خورده است. اين که تئوريسين های اين سياست همچنان به راه
خود ادامه داده و با استقبال از حادثه جوئي های خونين بر نظرات خود پا فشاری کنند،
از بار اين ارزيابي نمي کاهد. مقاومت رو به رشد در برابر سياست جنگي و چنگ و دنداني
که طرفداران اين سياست با تنگ تر کردن حلقه سانسور و فيلترينگ و تدارک بگير و ببند
جديد نشان مي دهند، خود نشان دهنده بن بست و بيم از مقاومت روبر به رشد در برابر
اين سياست است. هر اندازه چشم انداز شکست اين سياست نزديک تر شود، شکاف در درون
جبهه ای که با اين سياست تشکيل شده آشکارتر شده و در صورت وقوع حوادث غافلگير
کننده، اين شکاف جنبه های روياروئي نيز به خود خواهد گرفت. طلايه های اين شکافت را
حتي امروز بصورت بروز برخي اختلافات ميان دولت و مجلس شاهديم. اين روياروئي به
احتمال بسيار زياد، در مرحله قطعي تر ميان نيروهای نظامي و روحانيون خواهد بود،
گرچه کوشش مي شود به قيمت يورش به سازمان و احزاب و شخصيت های سياسي مخالف سياست
جنگي، آن را با تاخير روبرو کرده و از ادامه سياست جنگي به اين ترتيب دفاع کرده و
مانع متلاشي شدن جبهه حاکم شوند. حتي همه تدابيری که در جريان برکناری ها و برگماری
های نمايندگان ولي فقيه در سپاه و نيروهای نظامي و جابجائي های چند ماه پيش
فرماندهان نظامي در سپاه و ارتش و بسيج صورت گرفت نخواهد توانست مانع اين روياروئي
شود. چرا که آوار شکست سياست جنگي و مقابله با اصلاحات خواه ناخواه فرار از اين
جبهه را نيز موجب خواهد شد.
اين که در بسياری از
استان های کشور فرماندهان نظامي استاندار شده اند و اين که شورای های نظامي در سه
منطقه جنوب و شرق و غرب کشور اداره امور را بدست گرفته و يا در تدارک بدست گرفتن
هستند و اين که فرماندهان نظامي و سپاهي در هفته های اخير پياپي سخنراني مي کنند و
در صحنه حضورمي يابند، شايد در نگاه اول حکايت از تدبير در برابر جنگ داخلي و حمله
نظامي به ايران باشد و همينگونه هم تبليغ شود، اما، حتي اگر بخشي از اين ادعا
واقعيت نيز باشد، عملا امور کشور بصورت بسيار جدی در اختيار نظامي ها قرار گرفته و
دست های پنهاني در سوق دادن ايران به سمت يک حکومت کاملا نظامي نقش دارند. نه تنها
تهديدهای امريکا، بلکه حمله و ضربه نظامي احتمالي امريکا به ايران هم ميتواند همين
جنبه از حکومت را بيشتر تقويت کند و اين يکي از پيش بيني ها و احتمالاتي است که
امريکا بعنوان يک آلترناتيو روی آن حساب مي کند. سخنگوی آخرين يک سياست جنگي، نظامي
ها هستند و مذاکره کننده نيز آنها. بخشي از بازار گرمي های روزهای اخير احمدی نژاد
درباره موافقت با راه يافتن زنان به مسابقات ورزشي و يا اظهارات فرماندهان انتظامي
در باره بي تقصير بودن در عمليات مقابله با کم حجابي و يا آخرين اظهار نظر فرمانده
کل سپاه پاسداران در سخنراني همايش "ماهشهر" و هشدار به بسيجي ها که کاری به کار
مردم نداشته باشند و همچنين پوشش خبری پرجنجال اين اخبار در برخي مطبوعات و
تلويزيون دولتي که سرداران آن ها را اداره مي کنند و يا خط دهنده آنها هستند همگي
مي تواند بخش هائي از يک سناريوی بزرگتر باشد. سناريوی جمع کردن بساط روحانيت در
ميان هلهله شادی و پشتيباني مردم و برقراری حکومت يکپارچه نظامي. صد البته که در
اين کار، آن روحانيون و نيروهای مذهبي در ابتدای کار دم تيغ خواهند رفت که هنوز با
پرچم خط امام و پايمردی در راه آرمان های انقلاب و گفته های آيت الله خميني در
حاشيه ميدان حکومتي حضور دارند. در گام بعدی، اين حلقه برای روحانيون خودی تنگ
خواهد شد و در پايان سريع اين مرحله، روحانيون قشری و مرتجع بعنوان مراجع مذهبي در
تنگنای يک حکومت يکدست نظامي به دنباله روهای کم فروغ و کم جلوه نظام سپاهي حاکم
تبديل خواهند شد. همين سرنوشت در انتظار نيروهای نظامي و سپاهي نيز مي تواند باشد.
يعني گام به گام تصفيه در ميان اين فرماندهان و رسيدن به آن شورای فرماندهي که توان
سرکوب داخلي و بستن همه روزنههای خبری و آگاهي مردم و نشستن پای ميز مذاکره را
دارد. امريکا با چنين نظامي هيچ اختلافي نخواهد داشت و حتي حامي آن نيز خواهد بود،
حتي برای ساختن سلاح اتمي به آن کمک هم خواهد کرد تا چماقي شود بالای سر پاکستان!
در کنار احتمالات
مختلفي که برای آينده ايران پيش بيني مي شود و نتايجي که از حمله و ضربه نظامي
امريکا به ايران و يا تهديد و محاصره اقتصادی ايران گرفته مي شود، آلترناتيو ياد
شده در بالا را بسيار جدی بايد تلقي کرد. بازی اخيری که احمدی نژاد با ماجرای حضور
زنان در ميادين ورزشي آغاز کرد و پوشش خبری وسيع مخالفت روحانيون قم با آن، که در
واقع "ستاد راهبردی" سپاه طرح آن را به احمدی نژاد ديکته کرد، چرا نبايد بخشي از
سناريوی بالا باشد؟
اين که او با اين
موضع گيری ها بکوشد حمايت مردم را جلب کند تا برکناری احتمالي او با واکنش مردم
همراه باشد نيز، چرا نبايد در چارچوب همين سناريو باشد؟ مصاحبه سردار طلائي و اعلام
اينکه نيروی انتظامي هيچ تقصيری در مقابله با بدحجابي ندارد و ما فقط تذکر مي دهيم
و بقيه اش با قوه قضائيه (به ساختار تماما روحاني اين قوه توجه کنيد!) است و يا
سخنان رحيم صفوی و توصيه اش به بسيج که به کار مردم کاری نداشته باشيد، بي ريشه و
بي ارتباط با هم اند؟ ساده لوحي است قبول چنين ادعائي.
----------------------------------------------------------
زنان نپال
به کُنج خانه باز نخواهند گشت!
در
جنبش اخير دمکراسي خواهي در نپال، زنان در سطحي گسترده
شرکت داشتند، گرچه با شعارهای خود. تنها فعالان سياسي زن به خيابان ها
نيآمدند، بلکه هزاران زن خانه دار نيز به جنبش خياباني پيوستند و
خواهان حضور سياسي گسترده در اداره جامعه شدند. اين يکي از مهم ترين
عرصه های جنبش اخير نپال بود که فعلا به عقب نشيني سلطان و حاکم
خودکامه اين کشور، قبول سيستم پارلماني، انتخابات آزاد و تعيين نخست
وزير موقت برای دوران گذار و برگزاری انتخابات آزاد انجاميده است.
تصويب قوانيني که به تبعيض ميان زنان و مردان نپال خاتمه بخشد، حق
ازدواج دوباره براي زنان، دفاع از صلح، تقسيم ارث بصورت مساوی و ده
ها خواست زنان نپال در جنبش خياباني اين کشور نشان داد
که نپال در انتظار تحولاتي به مراتب عميق تر از عقب نشيني تاکتيکي
سلطان خودکامه اين کشور است.
|
|