جنگ طلبي
راه حل حاکميت
برای فرار از بحران
صلح
خواهی
چاره مردم برای
مقابله با جنگ طلبی
جنگ ها هميشه ادامه بحران
داخلي و جهاني اند، امروز نيز خطر از همين روزنه به سراغ ايران آمده است. در هفته
ای که گذشت، پيام ها و تماس های مختلفي داشتيم در اين ارتباط که کاخ سفيد و تيم
جورج بوش در داخل خود امريکا گرفتار بحران اقتصادی اند و در عراق نيز گرفتار آمده
اند. بنابراين، خطری که بعنوان حمله نظامي، ايران را شديدا تهديد مي کرد منتفي است
و يا حداقل فعلا منتفي است.
هم در بحث ها و پاسخي که به
برخي پيام ها داديم گفتيم و هم در اينجا تکرار مي کنيم: اتفاقا خطر از همينجا بر مي
خيزد. از بحران. و هرچه اين بحران بزرگتر و جدی تر باشد، خطر ماجراجوئي نظامي و
سنگر گرفتن در پشت جنگ و بهره گيری اقتصادی و سياسي از آن بيشتر. بدين ترتيب، اين
کمال سادگي و بي اعتنائي به کارپايه های تئوريک انگيزه های جنگ است.
اين خطر برای ايران و ملت
ايران، به تيغي دولبه تبديل شده است، چرا که حاکميت ايران نيز برای فرار از بحران
اقتصادی و اجتماعي که گريبان آن را گرفته، در عين حال که به همان استدلال بالا
درباره بحران داخلي و منطقه ای امريکا دل خوش کرده، همچنان چهره جنگ طلبي خود را
حفظ کرده است. در حالي که، اگر بزرگترين زرادخانه اتمي را هم در ايران برپا کنند
چاره ای براي بحراني که سراپای کشور را گرفته نيست و تمام استراتژی که بر پايه چنين
تخيلي تنظيم شده جز فاجعه را فاجعه آميزتر کردن حاصلي به بار نخواهد آورد.
امريکا مي کوشد بحران اقتصادی
و داخلي خود را به بيرون از مرزهای خود پاس بدهد و در عين حال با جهانگشائي نفتي
جاني تازه به اقتصاد بيمار خود ببخشد. کاری که در جنگ دوم جهاني و برای فرار از
بحران اقتصادی 1920- 1930 کرد.
حاکميت جمهوری اسلامي نيز که
تا گلو در باتلاق بحران اقتصادی - اجتماعي فرو رفته، بجای چاره ای ملي برای بحران
در داخل کشور و به کمک همه مردم ايران، از بيم آن جهانگشائي که توپخانه آن امروز
ايران را نشانه رفته، خود را آماده جنگ نشان مي دهد و چنگ و دندان اتمي نيز نشان مي
دهد. اينگونه است که دو بحران در برابر هم قرار گرفته اند و آن که در اين ميان
خونبارترين و ويرانگرترين بهاء را خواهد داد ايران و ملت ايران است.
حکومت نمي خواهد در برابر ملت
عقب نشيني کند و بحران خويش را مي خواهد با بحران جنگي پيوند بزند، به اين اميد که
در اين فرصت هم سرکوب داخلي را کامل خواهد کرد و هم به موقع و به ضرورت تن به
مصالحه ای برای قبول موجوديت جهاني اش توسط امريکا خواهد داد. امريکا نيز به خوبي
مي داند که حکومتي چنين در بن بست و بحران، يا رفتني است و ميدان را خالي کردني و
يا چنان زبون و ذليل که بزرگترين امتيازها را خواهد داد و برای بازگشت کامل به
ايران نيازی به ورود از پنجره نيست، چرا که چنين حکومتي تمام دروازه های ايران را
به رويش خواهد گشود.
جنبش صلح در ايران که بايد در
اولين گام های خود به جبهه گسترده صلح در کشور بيانجامد، از دل اين دو بحران برمي
خيزد. آنچه دگرانديش زنداني "ناصر زرافشان" در آخرين مقاله تحليلي خود گفت و تاکيد
کرد: "حکومت ها مي آيند و مي روند. کشور را بايد نگهداشت و برای اين کار بايد به
دفاع از صلح و مخالفت با حمله به ايران برخاست". آنچه سعيد حجاريان در "چه بايد
کرد؟" خود طي هفته گذشته منتشر کرد و در آن تشکيل جبهه صلح را مقدم بر هر جبهه و
اتحادی - حتي برای دمکراسي و حقوق بشر- اعلام داشت و آنچه در همين شماره راه توده و
به نقل از مصاحبه يک فعال سياسي با سايت "آفتاب" مي خوانيد و از نگاهي ديگر با
ضرورت تشکيل جبهه و جنبش صلح در ايران آشنا مي شويد، همگي نشانه هائي است از عميق
تر شدن باورهای سياسي به آنچه در مقدمه اين يادداشت نوشتيم. يعني جنگ ادامه بحران
است و تنها امريکا بحران زده و پلنگ تيز دندان نيست، بلکه حاکميت ايران نيز غرق در
بحران، چاره را در سياست جنگي جستجو مي کند، با اين تفاوت که دچار توهم است و به
داخل پوست پلنگ خزيده است!
ما نيز، توده ای ترين مشي و
سياست را دنبال کرده، همچنان که در تمام شماره های گذشته تاکيد کرده ايم، با علم و
يقين به آنچه در بالا آمد، معتقديم آزادی و عدالت نيز امروز در دل جبهه صلح و
مخالفت با جنگ خفته است. همين که بتوانيم از خطر جنگ و ضرورت تشکيل گسترده ترين
جبهه داخلي برای صلح سخن بگوئيم گامي در راه آزادی برداشته ايم و آنجا که بتوانيم
جلوی جنگ و ويراني را گرفته و حاکميت جنگ طلب را سر جايش نشانده و برای بحران
اقتصادی - اجتماعي کشور چاره ای و برنامه ای ملي تدوين و ارائه دهيم، گامي در جهت
عدالت و به سود وسيع ترين طبقات و اقشار اجتماعي ايران برداشته ايم. به همه آنها که
در يک هفته گذشته با تاکيد های مکرر از داخل کشور تماس گرفته و از گراني شتاب گير و
خشم مردم و يا گسترش نا امني در سراسر ايران گزارش داده اند نيز توصيه مي کنيم، بر
محور جبهه صلح - آزادی و عدالت متمرکز شده و فعاليت کنيد. بحران حاکميت فراتر از
گراني و نا امني است، در حالي که اين دو نيز در آن جای برجسته اي دارند. امروز
مقابله با حاکميتي که کابينه جنگي تشکيل داده و کشور را به لبه پرتگاه يک فاجعه
اتمي پيش مي برد، از معبر جبهه صلح مي گذرد.
------------------------------------------------------------------
ديدارهای سرخ
در وين سر سبز
ستاره عسگری
همزمان با نشست اتحاديه
اروپا با رهبران آمريكای لاتين در وين ، نشست آلترناتيوی از سوی سازمان های
مدني و سازماني های اجتماعي برای همبستگي با جنبش های اجتماعي در آمريكای لاتين
برگزار شد. عنوان اين نشست "انلازادو آلترناتيو" بود كه مخفف عبارت "تحكيم
آلترناتيو زاده شده در آمريكای لاتين با آلترناتيوهای اروپايي " است. شركت
كنندگان در اين نشست خواهان تجديد نظر در مناسبات بينالمللي برای گسترش همكاری
متقابلا سودمند و پايان دادن به منطق نئوليبراليسم سودجويي شدند.
ادامه
|
|