سرمقاله راه توده 511
در جمهوری اسلامی
دوغ و دوشاب یکی نیست!
در دو هفته اخیر، با بحث های تازه ای در محافل توده ای
داخل کشور آشنا شدیم که برای خود ما نیز تازگی داشت. از جمله این بحث که
چرا راه توده مواضع تندی نسبت به رهبر جمهوری اسلامی و سپاه دارد؟ استدلال
آنها در بحث هائی که با هم دارند نیز چنین است که باید از مواضع ضد
امپریالیستی رهبر و سپاه دفاع کرد! بویژه اکنون که از مذاکرات اتمی حمایت
می کنند.
در برابر این گونه نظرات که انکار و یا نادیدن آنها و
نداشتن اراده پاسخ و روشنگری به معنای از میان رفتن آنها نیست، نظراتی در
نشریه نامه مردم و بنام حزب توده ایران منتشر می شود که بموجب آن در جمهوری
اسلامی "دوغ و دوشاب یکی است" و یا "همه شان، سر و ته یک کرباسند".
ما، نه با نظر اول موافقیم و نه قطعا با نظرات کم عمق و
شعارگونه ای که در نامه مردم منتشر می شود و اساسا نباید آنها را جدی گرفت
موافقیم. همچنان که خودشان هم جدی نمی گیرند که اگر می گرفتند و مسئولیت
پذیر بودند، اینگونه بنام حزب توده ایران هرکس هر چه به ذهنش می رسد در
نامه مردم منتشر نمی کرد.
بنابراین، گروه دوم را معتقدیم باید همچنان به امان خودشان
رها کرد تا بیش از آنچه که می نماید، آب شوند و یا سیل حوادث و رویدادهای
ایران آنها را بشوید و ببرد. زیرا نه یاد می گیرند، نه میدانند، نه تلاش می
کنند بدانند و یا یاد بگیرند.
اما در باره گروه اول که روی سخن ما با آنهاست. بویژه که
در داخل کشور زندگی می کنند و با حوادث و رویدادهای ایران نفس می کشند.
خطاب ما با این دوستان است.
دوستان عزیز! نه با یک کشمش باید گرمائی شده و نه با یک
مویز سرمائی. واقعیت اینست که همه حرف هائی که آقای خامنه ای می زند و یا
برخی فرماندهان سپاه در سخنرانی ها و مصاحبه های خود مطرح می کنند غیر
واقعی نیست. سیاست راه توده نیز تا کنون و با احتیاط بسیار همین بوده است.
یعنی حمایت مشروط از سخنانی که رهبر جمهوری اسلامی و یا برخی فرماندهان
سپاه می زنند و انتقاد صریح از سخنان و افعال و تصمیمات نادرست آنها. افعال
و تصمیماتی که ضربات مهلکی به انقلاب و مملکت زده است. بحث از این لحظه و
امروز و دیروز شروع نمی شود، بلکه باید تجربه گذشته را پیوسته در نظر داشت.
بقول مولوی "ما برون ننگریم و قال را- بل درون را بنگریم و حال را".
ما نیز معتقدیم تب و تابی در جهان و بویژه منطقه وجود دارد
که در هر تحلیل و تفسیری از اوضاع ایران و منطقه و جهان باید آن را در نظر
داشت. برای نمونه، ما از توصیه ها و نقش رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان
سپاه در مرحله اعتراضات مردم در شهر "حمص" سوریه بشدت انتقاد کرده و می
کنیم زیرا سرکوب مردم را توصیه کردند، اما امروز معتقدیم بدون ورود نیروهای
ایرانی به جنگ سوریه، از هیچ نوع حمایتی از بشار اسد و جلوگیری از تکرار
فاجعه لیبی در سوریه نباید غفلت کرد. حتی در این زمینه یادداشتی منتشر کرده
و مسئله ضرورت رساندن سلاح به دولت سوریه را مطرح و برآن تاکید کردیم.(این
یادداشت را در همین شماره راه توده نیز یکبار دیگر منتشر کرده ایم) نمونه
دیگر، حمایت از حضور ایران در جبهه های نوین جهانی، از جمله پیمان شانگهای،
حضور در گروه بریکس و ضرورت حضور و پذیرش مسئولیت در گروه "اوروآسیا" است.
یعنی همین نقشی که اکنون کلیت رهبری جمهوری اسلامی و بویژه دولت روحانی
پذیرفته و به آن عمل می کند.
اما، همه اینها بدان معنا نیست که واقعیات دیگر را نبینیم.
از نقش امنیتی و سرکوبگرانه
...ادامه