سرمقاله
راه توده
480
اسید پاشیدند، به امید حفظ
دو مجلس شورا و خبرگان
رویداد اسیدپاشی اصفهان ابعادی
ملی به خود گرفت. خشم و انزجار مردم و افکار عمومی نه تنها موجب عقب نشینی امام
جمعه این شهر گردید که با سخنان خود زمینه را فراهم کرده بود، بلکه وحشتی حکومتی را
نیز سبب گردید که ترتیب دادن اجتماع کارمندان ستاد امر به معروف در میدان امام حسین
تهران نشانی از آن بود.
از همان آغاز خبرگزاری فارس
وابسته به سپاه پاسداران نیز به دست و پا افتاد و پای یک مستند ساز را تحت عنوان
"مرد زن نما" معرفی کرد.
همین دست و پا زدنها نشان داد
که سرنخ این نوع اقدامات تبهکارانه از سطح امام جمعه اصفهان یا حتی مبتکران طرح امر
به معروف و نهی از منکر فراتر می رود و در واقع تکرار نقشه قتلهای زنجیرهای دوران
محمد خاتمی، در شرایط تغییر یافته دوران حسن روحانی است. سرنخ اسید پاشیهای
زنجیرهای را باید در همان محافلی جستجو کرد که در دوران محمد خاتمی قتلهای
زنجیرهای را سازمان دادند، با همان اهداف و همان انگیزهها و ظاهرا با همان
سرنوشت. اگر این پرونده با قاطعیت و جسارت دنبال شود قطعا بنیان آن به همان محافل
سازمانده قتلهای زنجیرهای خواهد رسید. هراس خبرگزاری فارس در این ماجرا و
نشانیهای ساختگی که داد چیزی نیست جز کوشش در حفاظت عاملان واقعی اسیدپاشیها و
دستهای پشت پرده آن و نشان داد، محافلی که در پشت اسید پاشی هستند نگران تکرار
سرنوشت پرونده قتلهای زنجیرهای هستند.
همانطور که آماج
قتلهای زنجیرهای نه شماری روشنفکر و سیاستمدار میهن دوست که دولت خاتمی بود، این
بار نیز هدف نه قربانیان بیگناهی که قرعه قساوت بنام آنان افتاد که دولت روحانی
است. در قتلهای زنجیرهای کوشیدند به روشنفکران نشان دهند روی کار آمدن دولت خاتمی
آنان را نه آسوده تر از گذشته که نگران کننده تر خواهد کرد. اکنون دسیسهای مشابه
را مستقیما نسبت به توده مردمی که پایگاه انتخاباتی حسن روحانی بوده و به دولت وی
امید بسته اند به راه انداخته اند. در قتلهای زنجیرهای هم مسئله انتخابات مجلس
ششم و جلوگیری از پیروزی اصلاح طلبان در آن مطرح بود، در کانون اسیدپاشیهای
زنجیرهای نیز دو انتخابات آینده مجلس شورا و خبرگان قرار دارد که جناح راست حکومتی
می خواهد آنها را در دست خود نگه دارد.
شک نیست همانگونه که آمران و
سازماندهندگان قتلهای زنجیرهای ارزیابی درستی از افکار عمومی و واکنش مردم
نداشتند و تصور می کردند که کشتن چند روشنفکر واکنشی را در جامعه بر نمی انگیزد،
این بار نیز شناخت درستی از وضع اجتماعی و آگاهی عمومی و ویرانهای که احمدی نژاد
باقی گذاشته و شریک آن بوده اند نداشته و تصور کرده بودند با آویزان شدن به ریسمان
نهی از منکر و امر به معروف همچون یک فریضه دینی، می توانند افکار عمومی مذهبی را
به سوی خود جلب کنند و جلوی محکومیت ملی دوران احمدی نژاد را بگیرند. انتخاب اصفهان
همچون یک شهر سنتی و مذهبی برای آغاز اسیدپاشی نیز به خیال خام آنها با پشتیبانی
مردم اصفهان روبرو می شود. غافل از آنکه اصفهان همان شهری است که یکی از بزرگترین
گردهمآییهای میرحسین موسوی در انتخابات 88 در آن برگزار شد و مردم این شهر با وجود
آنکه به سنتها و هویت خود سخت پایبند هستند ولی در طول تاریخ این شهر چهار راه
گذار اندیشهها و کالاها و بازرگانان و گردشگران بوده و مردم آن همواره اهل آسان
گیری و خویشتنداری بوده اند که با زندگی آنان پیوند داشته است.
به هر روی سرشت مردم ستیز و
جنایتکارانه اسیدپاشی و گزینش خام اندیشانه اصفهان و برداشت نادرست از افکار عمومی،
در سطح ملی نه تنها گسترش اسیدپاشی و جو ترس و وحشت را به سراسر ایران به شکست
کشاند، بلکه بنیاد طرح امر به معروف را نیز زیر سوال برد. طرحی که جناح راست بر روی
آن برای ناامید کردن مردم از دولت حسن روحانی و پیروزی در انتخابات مجلس و خبرگان
آینده حساب زیادی باز کرده است. آن هم در شرایطی که بنظر می رسد دولت روحانی به
اطلاعات و سرنخهایی درباره دستهای پشت پرده دست یافته و راست حکومتی می خواهد
شتابان با یافتن چند قربانی سر و ته قضیه را به هم بدوزد.
پرونده اسیدپاشیهای زنجیرهای
را باید همچون پروندهای ملی پیگیری و دنبال کرد و آن را به نتیجه رساند. گرچه تا
همینجا نیز روشن شده که کوشش راست حکومتی و سازماندهندگان امر به معروف و نهی از
منکر همچون وسیلهای برای فشار به مردم و عقب راندن آنان از انتخابات و قبضه دوباره
مجلس شورا و خبرگان بر روی بنیانی سخت لرزان بنا شده است. |