سرمقاله راه توده 516
جمهوری اسلامی – نظامی
یا
جمهوری اسلامی- روحانی!
ماهیت و مضمون بخشی از جدال ادامه دار در جمهوری اسلامی، گذار از یك رژیم اسلامی –
روحانی، به یك رژیم اسلامی - نظامی است. در این کوچ حکومتی، رهبر جمهوری اسلامی،
اکنون سالهاست که از خیمه روحانیت به خیمه سپاه رفته است. رویدادهای سیاسی در
حاکمیت ایران به نوعی در پیوند است با این گذار و این كوچ و تبعا انتخابات اسفند
ماه دو مجلس شورا و خبرگان رهبری نیز مستقیما متاثر از آن خواهد بود. بویژه که رهبر
جمهوری اسلامی می کوشد فرزند خویش "مجتبی" را جانشین خود سازد که این امر همآنقدر
با مخالفت روحانیت ارشد مذهبی و سیاسی همراه است که با موافقت فرماندهان سپاه که در
این سالها با وی در ارتباط مستقیم بوده اند.
انتخابات مجلس خبرگان مهم است، زیرا هدف رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه تابع
کردن آن با خواست خود و یا اگر نتوانستند چنین کنند، خنثی کردن این مجلس برای
انتخاب رهبر جایگزین است. مثلا یک رهبر جانشین اعلام شود و این مجلس فقط آن را
تائید کند!
سه
نگرانی درباره مجلس خبرگان وجود دارد:
1-
روحانیون اصلاح طلبی كه در ارتباط نزدیك با آیت الله خمینی بوده و همین نزدیكی به
آنان اعتباری بیش از وزن حکومتی میدهد به این مجلس راه یابند.
2-
روحانیون محافظه كار و راستگرائی كه ادعای مرجعیت دارند در این مجلس صاحب قدرت
شوند.
3- حضور فردی نظیر هاشمی رفسنجانی با رای بالای مردم در این مجلس.
بنابراین، طبیعی است که رهبر نظام تصمیم بگیرد و یا گرفته باشد، برای تائید جانشینی
که او معرفی می کند مجلس خبرگان را از درون و بیرون تضعیف و تابع خود کند. از درون
با حذف روحانیون اصلاح طلب و تضعیف روحانیت بزرگ سنتی و منزوی كردن هاشمی رفسنجانی
و از بیرون با تبلیغات کمتر در باره انتخابات مجلس خبرگان، بی اهمیت جلوه دادن آن و
دور کردن مردم از شرکت در این انتخابات. به این ترتیب، یکی از راه حل ها می تواند
جدا کردن دو انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان باشد که از هم اکنون باید برای
جلوگیری از این تدبیر چاره اندیشی کرد.
با
شکست سیاست نظامی- اتمی، ننگ کودتای 88 و فاجعه 8 ساله دولت احمدی نژاد و چپاولی که
از مملکت در این دوران انجام شد، فرماندهان سپاه و بیت رهبری بیش از گذشته در پیوند
حمایتی از یکدیگر قرار خواهند گرفت زیرا این هر دو ارگان در همه این شکست ها نقش
آفرین اصلی بوده اند. آیا این پیوند می تواند منجر به دور زدن مجلس خبرگان و یک خیز
کودتائی برای تعیین یک جانشین برای رهبر کنونی نظام بشود؟ این سئوالی است که باید
به آن اندیشید.
در
دو دهه گذشته، میان رهبر نظام و نیروهای نظامی پیوندی برقرار بوده كه در گذشته میان
شاه و ارتش برقرار بود. چفیه ای كه رهبر بر گردن می اندازد هم علامت وابستگی او به
نیروهای نظامی و انتظامی و بسیجی است و هم علامت وابستگی همین نیروها به وی.
ما
در تاریخ معاصر ایران و بویژه در دوران اولیه سلطنت محمدرضا شاه که مانند پدرش از
دل ارتش بیرون نیآمده و مدارج نظامی را یک به یک از سربازی تا میرپنجی طی نکرده
بود، شاهد این طی مسیر بوده ایم. در تمام عکس هائی که از شاه جوان، چه هنگام تحویل
گرفتن سلطنت از پدرش در کنار اتومبیلی که او را به تبعید انگلیس خواسته می برد و چه
در تمام طول سالهای قبل از 28 مرداد، بندرت عکسی از شاه جوان پیدا می شود که لباس
نظامی به تن نداشته باشد. در تمام سالهای دهه 30 که دولت ها و پارلمان در کشاکش
سیاسی مملکت بودند، شاه جوان یگانه فعالیتش حضور در رژه های نظامی، بازدید از
پادگان های نظامی، دادن سردوشی نظامی، دیدن مانورهای نظامی و... بود و پیوندش را با
ارتش مانند یک حزب سیاسی مسلح مستحکم می کرد...
ادامه
|