انگیزه های پنهان
در پشت سیاست جنگی- اتمی
اگر ندانیم و تلاش نکنیم بدانیم، در پشت همه رویدادها و
سیاست های دوران اخیر چه انگیزه های اقتصادی – طبقاتی نهفته است، آنگاه سخن
ما توده ای ها نیز، شباهت پیدا می کند با پرگوئی ها و پرنویسی های گمراه
کننده ای که اهداف واقعی در لابلای جملات آن پنهان است.
دفاع از تمامیت ارضی کشور، جلوگیری از تجاوز به خاک ایران، دفع خطر امریکا، حتی
خیال باطل حاکمیت برای دفاع نظامی– اتمی از خویش، آیا نیازمند یک سیاست جنگی
بود و هست؟
این پرسشی محوری برای بازشناسی مرحله ایست که پشت سر می گذاریم و کشور- بی آنکه
مردم از کم و کیف دقیق آن اطلاع داشته باشند- بدانسو هدایت می شود. اگر آگاهی
از این سمت گیری، در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و بیرون آمدن احمدی
نژاد از صندوق های رای سازی و رای گیری چنان دشوار بود که اکثر قریب به اتفاق
نیروها و سازمان های سیاسی در گمانه زنی و بیان آن در ماندند، اکنون و پس از 2
سال، با ده ها سند و نشانه و سخنانی که برجای مانده، این یقین نباید دشوار
باشد. آنچه که همچنان دشوار می نماید راه یابی به هسته های مرکزی دلیل و دلائل
اتخاذ این سیاست و تحمیل آن به مردم است. بسیاری از اصطلاحات، نام ها و شناخت
های مربوط به سال های اصلاحات و حتی پیش از آن، اکنون جای خود را باید به شناخت
اصطلاحات و نام های جدیدی بدهد که بازگو کننده این مرحله از گذار جمهوری اسلامی
و ایران است. حتی اگر هنوز حاکمیت علاقمند به تکرار برخی اصطلاحات پیش از روند
کنونی برای پنهان کردن انگیزه سیاست جنگی کنونی باشد نیز، هیچ نیروی سیاسی جدی
نباید در آن گذشته باقی بماند.
بخشی از بحث هائی که پیرامون تُندروی ها و یا کُند روی های دوران اصطلاحات هنوز
جریان دارد، به کار گیری اصطلاحاتی نظیر یکدست و یا چند دست بودن حاکمیت، حق
داشتن و یا حق نداشتن نیروهای نظامی برای حضور سیاسی در حاکمیت، بحث فرسایشی
پیرامون رد صلاحیت ها برای دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که در پیش است، نقش
شورای نگهبان، نقش قدرت "ولایت نظامی- امنیتی"، حضور کم رنگ نهادهای انتخابی و
نقش پر رنگ نهادهای انتصابی، بی هویت بودن و یا فلج بودن مجلس و ده ها بحث و
نام و اصطلاح دیگر، همچنان مطرح هستند، اما نه به قوت و اهمیت ضرورت شناخت و
بازشناساندن سیاست جنگی حاکمیت. سیاستی که به مردم تحمیل شده پیش از آنکه آنان
بدانند در پشت شعارهای "اتم پرستی" و یا "اسرائیل ستیزی" چه انگیزه های دیگری
نهفته است.
ادامه
-----------------------------------------------
فتح الاسلام را امریکا و عربستان
به میدان فرستاده اند
جبهه جدید جنگ
شیعه -
سنی
در لبنان گشوده شد
عسگر داوودی
درگیری های نظامی جدید میان شبه نظامیان نو ظهور«فتح
الاسلام» و ارتش لبنان توجه محافل سیاسی مترقی دنیا را به خود معطوف کرده است.
آثار، علایم و مدارک موجود نشان می دهد که گروه شبه نظامی «فتح الاسلام» از طرف
سازمان های امنیتی بین المللی از جمله «سازمان سیا» سازماندهی و به لبنان گسیل
شده است تا با دامن زدن و سوءاستفاده از تفاوت های مذهبی شیعه و سنی زمینه یک
جنگ داخلی را در لبنان فراهم کند.
در این رابطه هفته نامه «رینا سیتا دلا سینیسترا» ارگان حزب کمونیست ایتالیا
(پ. د. س. ی) با «مروان ال عبدال دایان» عضو برجسته «جبهه خلق برای آزادی
فلسطین» (پ.اف.ال.پ. از جمله نیرو های چپ فلسطین) مصاحبه ای کرده است که
روزنامه سوسیالیستی «یونگه ولت چاپ» آلمان ترجمه آن را به همراه مصاحبه و نوشته
روزنامه نگاروکارشناس آمریکائی امورخاورمیانه «سیمورهرش» در یک شماره منتشر
کرده است. مصاحبه «هرش» با کانال تلویزیونی «سی. ان ان» آمریکا انجام شده و
روزنامه «نیویورکر» نیز آن را چاپ کرده است. نکات برجسته هر دو مطلب مورد اشاره
در مقاله منتشره در«یونگه ولت» مورد بررسی قرار گرفته است.
ادامه
-----------------------------------------------