ايران در آينه آغاز جنگ جديد
در لبنان و فلسطين
اسرائيل و امريکا
ضربه را بر جبهه متلاشی مقاومت ملی فرود
آوردند
در طول هفته ای که گذشت، بارها
طي پيام ها و تماس های مختلف از ما- راه توده- سئوال کرده اند: ارزيابي شما از
رويدادهای جديد منطقه خاورميانه و ادامه جنگ در لبنان و فلسطين چيست؟
در همين ارتباط، اشاراتي به برخي بحث های شبانه روی اينترنت – پالتاگ- ميان طيف
های مختلف فعالان حرفي و فعالان سازماني چپ و نيز برخي مقالات و تحليل های
انتشار يافته در برخي نشريات اينترنتي همين طيف هم کرده اند. راه توده از
همان نخستين روز آغاز اين جنگ نظر خود را درچارچوب جمعبندی فوری شورای سردبيری
و سياستگذاری راه توده اعلام داشت. (مراجعه کنيد به سرمقاله صفحه اول شماره
گذشته و مصاحبه سردبير راه توده) خواه ناخواه در اين شماره نيز بايد این مسئله
با توجه به اخبار جدید ادامه می یافت، اما ظاهرا لازم است کمي دقيق تر و با
رجعت به گذشته، و از آن بسيار مهم تر، مسئله را در ارتباط با رهبران جمهوری
اسلامي و سياست های دولت يکدست کنوني، بنيادی تر توضيح دهیم:
آنچه مربوط به تهاجم نظامي اسرائيل به لبنان و فلسطين است، بايد با صراحت اعلام
داشت، که اسرائيل در چارچوب يک نقشه جديد و تدوين شده جنگي در منطقه، سرگرم
جنايت ديگری است که جز با حمايت امريکا ممکن نبود و اگر غفلت شود و جلوی آن
گرفته نشود، به فاجعه ای منطقه ای تبديل خواهد شد. فاجعه ای که ايران قرباني
بزرگ آن خواهد بود. بنابراين، بحث در باره ماهيت دولت اسرائيل و يا ماهيت
امپرياليسم مهاجم امريکا نيست و از اينجا نيز اين بحث آغاز نمي شود، بلکه بحث
از آنجا شروع مي شود که چگونه راه برای جنگ جديد هموار شد و ادامه آن به کجا
ختم خواهد شد؟
بر همين اساس، ما با آن نوع بحث های امريکائي، به شيوه انتخابات رياست جمهوری
در اين کشور مخالفيم که دو تن را در برابر هم قرار مي دهند و مي گويند يکي را
انتخاب کنيد! يعني، چون اسرائيل جنايتکار و امريکا حامي آنست و حماس و حزب الله
زير ضربات آنها، ما بايد چشم بر واقعيات ببنديم و از اين دو در برابر آن دو
حمايت کنيم!
جنايت، بمباران، کشتار مردم و اشغال سرزمين ها توسط اسرائيل قطعا محکوم است و
برای مقابله با آن بايد بسيج شد، اما اين محکوميت و اين بسيج هرگز نمي تواند به
اين مفهوم باشد که ما آن سياست هائي را در فلسطين و حتي لبنان نبينيم که فرش
زير پای اسرائيل و امريکا پهن کرد. اين درست همان فاجعه ايست که در ايران و
توسط حاکميت شبه فاشيست در حال تکامل است. ما اگر نتوانيم اجزاء يک پديده را
ببينيم، قادر به ديدن کل آن پديده نخواهيم شد.
حزب الله در لبنان - بويژه در يکسال اخير- و حماس در فلسطين و با سياست چند
ساله ايجاد تفرقه در جبهه مقاومت در برابر اسرائيل در عمل نقشي منفي در منطقه
داشته اند. حماس با روی کار آمدن دولت يکدست و متمايل به اخوان المسلمين در
ايران، دوش به دوش هولوکاست بازی احمدی نژاد و جاه طلبي های رهبر جمهوری اسلامي
برای زعامت جهان اسلام بر اين نقش خود افزود. همانگونه که رهبران کنوني جمهوری
اسلامي عامل نابودی وحدت ملي و سرکوب نيروی انقلابي در کشور بوده اند، آنها نيز
در حد و توان خود عامل ترور و از ميدان خارج کردن نيروهای انقلابي در فلسطين
بودند. درهمين شماره راه توده و به نقل از کتاب "بازي شيطاني" که تحقيقي است کم
نظير در باره بازی امريکا واسرائيل با برگ "اسلام" در منطقه و در برابر جنبش چپ
و ناسيوناليستي عرب، مي خوانيد که چگونه "حماس" به کمک اسرائيل و برای مقابله
با جنبش الفتح و سازمان آزاديبخش فلسطين بنيانگذاری شد، تا نقش آفرين تفرقه در
اين جبهه و مقابله با رگه های انقلابي در اين جنبش شود. به همينگونه است نقش
مقتدا صدر در عراق و يا تشديد گرايش حزب الله لبنان به سمت گیری جنگي رهبر
جمهوری اسلامي در يکسال اخير و فراموش کردن اوضاع منطقه و ضرورت همسوئي با
نيروهای داخل لبنان. چرا بايد فراموش کرد که حماس با ياسرعرفات چه کرد و چگونه
يک جنبش مترقي فلسطيني را به کام ارتجاع مذهبي کشيد و از درون و با حمايت مالي
رهبران جمهوری اسلامي و در راه تحقق روياهای جنون آميز آنها برای رهبری جهان
اسلام و صدور جمهوری اسلامي به سراسر جهان آن را از هم پاشاند؟ آن خدمتي که
آنها از اين طريق به اسرائيل و امريکا کردند تاريخي است؛ و آنکه مشوق و سازمان
دهنده آن بود، حالا جبهه پراکنده را در فلسطين و لبنان مي کوبد. تاريخ مصرف
حماس برايش تمام شده است و از وابستگي نظامي و مالي حزب الله لبنان به دولت
احمدی نژاد بيشترين سوء استفاده تبليغاتي را مي کند. نقش حماس شبيه همان نقشي
است که گروه های اسلامي افغانستان در جريان مقابله با دولت مترقي و دمکراتيک
افغانستان ايفاء کردند و يا نقشي که طالبان و القاعده بازی کردند و پس از پايان
تاريخ مصرفشان، جای خود را به ارتش اشغالگر امريکا و دولت دست نشانده شرکت های
نفتي و وابستگان وزارت دفاع امريکا دادند. در خود ايران نيز، حاميان حماس، همان
نقشي را در برابر نيروهای انقلاب و عليه انقلاب، به سود امريکا بازی کردند که
حماس در برابر جنبش آزاديبخش فلسطين بازی کرد.
مقاومت ملي و مقاومت انقلابي در برابر اسرائيل و امريکا و دولت های دست نشانده
و مجری سياست های امريکا در منطقه را، پس از ضرباتي که به اتحادها و جبهه ها
زدند "مقاومت اسلامي" نام نهادند، و خنجر از همين پهلو به فلسطين و لبنان وارد
شد. اين نقش را اخوان المسلمين، پدر خوانده حماس در منطقه و حجتيه در داخل
ايران بازی کردند. در منطقه ناسيونالسيم عرب و جبهه های مقاومت مترقي و ملي در
برابر اسرائيل را نابود کردند و در ايران يک انقلاب عظيم را بزانو در آوردند و
مي روند تا ايران را نه تنها درگير جنگي خانمانسوز کنند، بلکه هويت ارضي و
تاريخي آن را نابود کنند.
اين که بگوئيم حماس فلسطين خط و ربط خود را، مانند کمک های مالي از امثال احمد
جنتي و يا علي خامنه ای و فرماندهان سپاه مي گيرد و اشتباه بزرگ حزب الله لبنان
چوب
افتادن در دام سياست جنگي جمهوری اسلامي و دولت نظامي- امنيتي کنوني را خورد،
نه حرف تازه ايست و نه افشای رازی. وقتي رهبر جمهوری اسلامي از تهران بانگ برمي
دارد که حزب الله نبايد خلع سلاح را بپذيرد و يا بانگ برمي دارد "عرفات" خائن
است و...، اين اوست که رازی را فاش مي کند و نه ما.
بحث نه بر سر کمک مالي و يا حمايت معنوی است، بلکه بحث اينست که اين کمک و
حمايت از چه اهداف، چه سازمان ها و برای چه سياست هائی صورت گرفت. ما چگونه مي
توانيم از آن کمک مالي حمايت کنيم که جنبش آزاديبخش فلسطين را زمين گير کرده و
به سود اسرائيل به نابودی کشاند؟ چگونه مي توان از سياست تقسيم لبنان
به چند جامعه مذهبی شيعه و شیعه و سنی، مارونی و غیر مارونی، مسیحی و مسلمان
حمايت کرد؟ دو
جامعه شيعه و غير شيعه حمايت کرد؟ آن مدل سرکوب و جنايت و غارت ثروت ملي و
ريختن پول نفت به پای سياست های ماجراجويانه نظامي که نامش جمهوری اسلامي است و
بر ويرانه های سرکوب احزاب و سازمان ها و تشکل های صنفي و فرهنگي و کارگری بنا
شده و پرچم سبز نابودی يک انقلاب را بر فراز آن برافراشته، مدلي است که بتوان
آن را برای لبنان و فلسطين و يا حتي عراق و افغانستان آرزو کرد؟ حضور
اشغالگرانه امريکا در عراق و افغانستان و جنگ و جنايت اسرائيل در منطقه يک روی
بحث است و آرزو يک چنين مدلي برای آن کشورها يک بحث ديگر. ما با هر دو مخالفيم!
ادامه
---------------------------------------------------------------------
روسيه
ايستادگي کمونيست ها
در برابر سقوط اخلاقی
نويس دويچلند
ترجمه: ستاره عسگری
--------------------------------------------------------
|
بيانيه دفاتر سياسی
2 حزب كمونيست
لبنان و اسرائيل
|
رنگين پوستان درتيم فوتبال فرانسه
همسوئی دولت يکدست
با شبه فاشيست های جهان
يک امر اتفاقي است؟
|