خاطرات تلگرافچی رضاشاه-3

از اتحاد با هيتلر تا سقوط

حکومت خودکامه رضاشاه

این بخش سوم و آخرين بخش از کتاب "تلگرافچی رضا شاه" است. وی در این بخش مشاهدات مستقيم خود را از ورود ارتش اتحاد شوروی به خراسان، سقوط رژيم ديکتاتوری رضاشاه و پوچ بودن همه ادعاها وبه مبارزه طلبی های جهانی شاه و فرماندهان نظامی اش اختصاص داده است. "محمد ارجمند" در زمان ورود ارتش سرخ به خراسان رئيس تلگرافخانه منطقه بود. وزارتخانه و تشکيلاتی که حکم سازمان امنيت و اطلاعات را در زمان رضا شاه داشت. او که حتی در کتاب خاطراتش همچنان علاقه و عشق خويش به رضاشاه راحفظ کرده و در جای جای خاطراتش اين علاقه و عشق بيرون می زند، در همين بخش از خاطراتش از چاپلوسی ها و تملق گوئی هائی می نالد که رضاشاه خود مشوق و بانی آن بود. از طرح تبليغ حاکميت رضاشاه و پيشرفت های دوران او می نويسد که وزارت فرهنگ وقت مسئول آن شده بود. در همين جلسات رضا شاه و ارتش را به عرش می بردند تا موقعيت و لفت و ليس حکومتی خود را حفظ کنند.

راه توده

شماره 444    پنج شنبه 17 بهمن ماه 1392

مریم فیروز

هما نصرزنجانی

گیتی مفدم

فاطمه مدرسی


کسرائی

شاعر امید و انقلاب

در ایران بود و هست

-------------------------------------

حزب توده  ایران و نهضت آزادی ایران- 2

پرده را از روی

مجسمه ای بنام

مهندس بازرگان

کنار باید زد!

-------------------------------------

گرفتار بحث های

بیهوده نباید شد!

-------------------------------------

خاطرات سایه

"پیر پرنیان اندیش"

به آذین

زبان تلخ او

گویای درون

مهربانش نبود!

----------------------------------------

تاریخچه مختصر

احزاب در ایران

شیرین مرادی

---------------------------------------

حزب توده ایران

و بستن دانشگاهها

-------------------------------------

هشدار حزب ما

به فدائیان خلق

درباره تعطیل

دانشگاه ها

--------------------------------------

مرور تاریخ ایران

از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57

سالهای سازندگی

در ابتدای

سلطنت رضاشاه

-------------------------------------

پیروزی چپ یونان

اروپا را به لرزه در می آورد

اومانیته- ترجمه جعفر پویا

---------------------------------------

کنفرانس امنیتی مونیخ

فاشیست ها

برای اوکرائین

امنیت می آورند؟

روز نامه پراودا – ترجمه آزاده اسفندیاری

------------------------------------

باد در پرچم

"فارابوندومارتی"

در السالوادور

روزنامه اومانیته- ترجمه الف. آذرفریتاش

وظیفه نیروهای ملی ایران

در سالگرد انقلاب بهمن 57

تعمیق و گسترش جنبش اصلاحات در کشور ما، یک وظیفه ملی و مترقی، تا مرز یک وظیفه انقلابی است. کسانی که نگران بازگشت دوباره بازندگان انتخابات ریاست جمهوری 92 به قوه مجریه و هر نهادی هستند که از آن رانده شده اند، آنها که خواهان خاتمه حصر موسوی و کروبی و آزادی زندانیان سیاسی هستند و آنها که از جنگ و ویرانی و حتی تکرار یک قتل عام دیگر سیاسی در کشور وحشت دارند، بیش و پیش از بیان وحشت و هراس و نگرانی، باید فکری برای تعمیق و گسترش اصلاحات در کشور بکنند. یعنی چگونه دولت کنونی را که با رای مردم بر سر کار آمده یاری کنیم؟ و چگونه توطئه هائی را که علیه آن جریان یافته تا رای مردم فلج شود خنثی کنیم؟
در سالگرد انقلاب بهمن 1357 که حزب توده ایران سهمی فراموش نشدنی در آن داشت، می‌توان در باره آن سالها و آن گذشته سخن گفت و بموقع خود نیز باید گفت. نه تنها در سالگردها، بلکه در سر هر پیچ حادثه در ایران و در جمهوری اسلامی، باید گذشته را مرور کرد، اسناد جانفشانی توده‌ایها را در برابر دیدگان قرار داد و بویژه به نسل جوان کشور گفت که توده ایها برای انقلاب و برای دفاع از خاک میهن در برابر ارتش صدام حسین و برای تحکیم دستاوردهای انقلاب در سالهای نخست جمهوری اسلامی چگونه از جان خویش گذشتند. اما، حتی در این بازگشت به تاریخ نیز نباید از گفتن "سخن روز" غافل ماند. گذشته در خدمت امروز است و امروز است که فردا را می‌سازد. این شعار و مشی توده‌ای است!
برخاسته از همین نگاه و مشی است که معتقدیم باید از تعمیق و گسترش جنبش اصلاحات و راه‌‌های آن سخن گفت. سخنی توام با پیشنهاد و نه سخنی برای سخن گفتن و مطرح بودن!
برای پاسخگوئی به این وظیفه ملی، طبیعی است که هر حزب و سازمان و گروه و فردی مطابق نگاه و نگرش خود عمل می‌کند. آنچه ما درباره رای مردم در 24 خرداد 92 می‌گوئیم و خود نیز در آن سهیم بوده ایم، همان نگاه تاریخی حزب توده ایران به رویدادهاست. بویژه که تجربه 35 سال گذشته، حتی به مخالفان ما نیز نشان داد، نظرات و ارزیابی‌‌های حزب توده ایران نزدیک ترین ارزیابی‌‌ها و تحلیل‌‌ها نسبت به واقعیات جامعه ایران است.
ما اعتقاد داریم، تعمیق جنبش اصلاحات با گسترش آن پیوند ارگانیک و تنگاتنگ دارد. یعنی شعارها و خواست‌‌های جنبش اصلاحات هر اندازه به اعماق جامعه راه یابد، به همان اندازه بر گسترش جنبش افزوده می‌شود. جنبشی که در میهن ما جاری است، تنها در شعار "آزادی" و علیه "دیکتاتوری" نمی‌تواند و نباید خلاصه شود. این جنبش دارای خواست‌‌های عمیق اقتصادی است، چرا که کشور، نه تنها در بحران سیاسی و حکومتی، بلکه در یک بحران عمیق اقتصادی نیز غرق است. صف طویل دریافت سبد کالا که هفته گذشته در شهرهای کوچک و بزرگ .... ادامه

-------------------------------------------------------------------

سیاوش کسرائی
اینجا خفته است!

به قصد میثاق و یاد از سیاوش کسرائی، خیلی ها به پایتخت کشور اطریش "وین" می روند و زمان زیادی را صرف یافتن محل خاکسپاری سیاوش کسرائی می کنند. مخصوصا آنها که از ایران برای دمی نفس تازه کردن بیرون می آیند و راهی اروپا می شوند. گورستانی که کسرائی در آنجا به خاک امانت خفته بسیار بزرگ است، با چندین درب ورودی. این، گورستان مرکزی وین است. چنان که حتی برای ایرانیانی که در اطریش زندگی می کنند نیز گاهی یافتن محل دقیق خفتنگاه ابدی کسرائی دشوار است و کار به سرگردانی در گورستانی می شود که بخشی از آن یک موزه است. موزه بزرگترین موسیقیدانان و هنرمندان در خاک خفته!
کسانی که به جستجوی کسرائی به گورستان مرکزی اطریش می روند، برای رسیدن به محلی که سیاوش در آنجا خفته، از درب دوم گورستان معروف و مرکزی وین باید وارد شوند. از همان ابتدای ورود، گنبد زیبای کلیسای گورستان در مقابل چشمان خود نمائی می کند. (عکس شماره 1) حدود 500 متر که در جاده آسفالته و منتهی به نیم دایره مقابل این گنبد و کلیسا جلو بروید، سمت چپ، مجموعه ای از مجسمه های مشهورترین هنرمندان ظاهر می شود. از جمله "بتهوون" و "شوبرت" (عکس های شماره 2 و 3) که این دو محوطه ای کوچک و دایره وار را به خود اختصاص داده اند. این بخش از گورستان معروف است به بخش "هنرمندان". از کنار این مجسمه ها به سمت همان گنبد و کلیسا در جاده اصلی که پیش بروید (حدود 50 متر) به چهار راهی می رسید که ما ایرانی ها را به یاد چهار راه حوادث حیرت انگیز و بازی روزگار با ایران و ایرانی می اندازد! در این ورودی سمت چپ چهار راه که نه در دارد و نه دیوار، بلکه جاده ایست باریک میان سنگ های نفیسی که بر سینه مشاهیر و هنرمندان قرار گرفته اند پیش بروید. حدود یکصد متر که در این جاده باریک جلو بروید، سمت راست شما سنگ سیاهی است به سیاهی دل روزگار که در زیر آن سیاوش کسرائی خفته است. (عکس شماره 4)

----------------------------------------------------------------

نشسته روی زمین از راست: سید محمد طباطبائی مدیر روزنامه تجدد ایران، شکرالله صفوی مدیر کوشش.    نشسته روی صندلی از راست: رهنما مدیر ایران، فرخی یزدی مدیر طوفان، علی دشتی مدیر شفق سرخ، عباس خلیلی مدیر اقدام، سید کاظم اتحاد مدیر امید ایران.

 ایستاده از راست: اعتصام زاده مدیر روزنامه ستاره جهان، امیر رضوانی مدیر گلشن، عباس مسعودی مدیر اطلاعات - نگاه کنید به "مرور تاریخ ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57"

 به فیسبوک

راه توده

بپیوندید

---------

صفحه فیسبوک راه توده

بپیوندید

---------

فیسبوک

آرشیوه

راه توده

-----

آرشیو جدید
19 سال 
راه توده

-----------

بایگانی

راه توده اینترنتی از شماره 1 تا آخرین شماره ای که در برابر خود دارید

--------

بایگانی

راه توده چاپی از شماره 1 تا 127 (1373 - 1378)

--------

 جستجو

مطالب منتشره در راه توده اینترنتی

--------

 زنان 

--------

 سایت ها

--------

 تماس

با  راه توده

 

--------

حساب بانکی
Vernis
PostbankEssen
KontoNr. 0517751430
BLZ: 360 100 43
Germany

برای خارج از آلمان :

IBAN DE42360100430517751430

BIC PBNKDEFF

Tel:+49-30-36759721

آدرس پستی
Vernis
Postfach 200208
13512 Berlin
Germany

 

 

نقل مطالب منتشر شده در این سایت طبق
GNU و GFDL
با ذکر منبع آزاد است