سرمقاله راه توده
530
مخالفت با مذاکرات با امریکا
آیا یک اقدام و شعار انقلابی است؟
سفر
یک روزه رئیس جمهور روسیه فدراتیو "پوتین" به تهران، بی شک رویداد
بسیار مهمی برای ایران بود. در طول تاریخ مناسبات میان روسیه تزاری
و ایران و اتحاد شوروی و ایران، و روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی
و ایران؛ این یگانه سفر یک رهبر روسیه به ایران در چنین سطحی از
نظر مذاکرات و قراردادهای اقتصادی و نظامی و سیاسی بود. حتی در
جریان کنفرانس تهران، در جریان جنگ دوم جهانی، رهبران شوروی؛
امریکا و انگلستان (استالین، روزولت و چرچیل) با هدف مذاکره با
یکدیگر به تهران آمدند و تهران را محل مذاکرات انتخاب کردند و نه
برای مذاکرات با شاه و یا مقامات ایران. در چند سفر تشریفاتی در
دوران اتحاد شوروی وقت نیز، از جمله برای شرکت در جشن های شاهنشاهی
و 2500 ساله، هدف حضوری تشریفاتی بود و نه مذاکراتی در آن سطح که
بتوان آن را با سفر اخیر پوتین به تهران مقایسه کرد. ما این سفر و
مذکرات را فصل تازه و بسیار مهمی از مناسبات همه جانبه ایران و
روسیه ارزیابی می کنیم و همانگونه که بیش از یکسال پیش بصورت
سرمقاله در راه توده نوشتیم، منطقه و جهان وارد مراحلی شده اند که
برای دفاع از استقلال کشور هیچ چاره ای جز حضور در جبهه بندی های
نوین جهانی و منطقه ای نیست.
اکنون این واقعیت از پرده بیرون افتاده که امریکا و چند قدرت مهم
اروپای سرمایه داری بر سر تقسیم 7 کشور منطقه و دست اندازی به نفت
و گاز آن از چند سال پیش با هم تفاهم کرده بودند. آنچه بر سر عراق
و لیبی آمد و آنچه با سوریه کردند و آنچه با ایران میخواستند بکنند
و از نظر ما همچنان در تدارک آن هستند، در چارچوب همان طرح تقسیم
7 کشور و سلطه بر نفت و گاز است. در همین شماره راه توده، گزارشی
را درباره طرح کشاندن 7 کشور به جنگ داخلی و متلاشی کردن و سپس
تقسیم آنها می خوانید.
در
دیدار پوتین و رهبر جمهوری اسلامی "خامنه ای" که گفته می شود
دوساعت بطول انجامید و از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست، وی سخنانی
گفته که پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری آن را منتشر کرده است و بحث
ما پیرامون همین سخنان است و نه آنچه که پشت صحنه گذشته و از آن
اطلاع نداریم.
آقای خامنه ای در این دیدار ضمن ستایش از سیاست ها، جسارتها و
ابتکارات پوتین، نظر خود را در باره مذاکره نکردن با امریکا را
مطرح و از آن دفاع کرد. درعین حال که گفت در گذشته (اواخر دولت
احمدی نژاد) با مذاکره با امریکا موافقت کرده است اما در ارتباط با
فعالیت های اتمی.
بحث
بر سر این موضع گیری ایشان، حداقل در این دیدار و بعنوان یکی از
شعارهای تبلیغاتی وی است. این در حالی است که مخاطب او؛ یعنی
پوتین، درعین حال که وارد تنش آفرین ترین دوران با امریکا شده، از
مذاکره با امریکا گریزان نیست. یک ضرب المثل ایرانی می گوید "آن را
که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟"
نه
مذاکره با امریکا و یا هر قدرت دیگری به معنای تسلیم و یا وابسته
شدن به آن قدرت است و نه پرهیز از مذاکره به معنای یک اقدام
انقلابی و یا دفاع از استقلال کشور است. همچنان که چین و کوبا و
دیگر کشورهای جهان و از جمله روسیه کنونی چنین می کنند. به همین
دلیل است که مردم ایران، این نوع سخنان رهبر جمهوری اسلامی را
شعاری در خدمت اهداف داخلی و قدرت غیر پاسخگوی خویش میدانند و نه
چیزی بیش از این. حتی اگر عزم امریکا ایجاد جنگ در ایران و یا
سرنگونی نظام نیز باشد، راه حل پرهیز از مذاکره و حل مشکلات و
مسائل اقتصادی فی مابین نیست. چنان که کوبا و چین و روسیه و بسیاری
از کشورهای مستقل و حتی مخالف امریکا چنین می کنند. اینها در تضاد
با هم نیستند. این نوع سخن گفتن و این نوع خط و نشان کشیدن و
باصطلاح خط قرمز تعیین کردن بیش از آن که برخاسته از دوراندیشی
سیاسی و یا روحیه استقلال طلبی و باصطلاح انقلابی باشد، ناشی از
هیجان زدگی، به نرخ روز سخن گفتن و نداشتن دوراندیشی سیاسی است. و
این همان خصلت و روش بارها آشکار و تکرار شده رهبر جمهوری اسلامی
در مقاطع مختلف است. چنان که ممکن است در آینده ای بسیار نزدیک و
تحت تاثیر حوادث غیر قابل پیش بینی در جهان و منطقه، پرهیز از
مذاکره تبدیل به ضرورت مذاکره شود.
مردم ایران نمونه های زیادی را در همین ارتباط از آقای خامنه ای به
یاد دارند. از جمله "فتنه" اعلام کردن اعتراضات مردم به تقلب در
انتخابات 88 که عملا به حربه ای تبدیل شد در دست غارتگران ثروت
کشور در دوران احمدی نژاد و حالا نه ایشان و نه اطرافیانش نمی
دانند چگونه فتنه را پس بگیرند.
از
این نمونه ها بسیار است. از جمله شعار "دیپلماسی تهاجمی"، "راه
ندادن سفرای کشورهای اروپائی که در اعتراض حکم دادگاه رسیدگی به
ترور رهبران کرد ایرانی در رستوران میکونوس برلین اعلام شد."، "طرد
انقلابیون نسل انقلاب و انقلابی اعلام کردن نسل دومی که نماینده
آنها امثال احمدی نژاد بودند با شعار "رویش یافتگان پس از انقلاب".
اعلام همسوئی نظرات اقتصادی خود با نظرات اقتصادی احمدی نژاد و
دهها نمونه دیگر. این روش سخن گفتن بارها تکرار شده است. گوئی آقای
خامنه ای همیشه تصور می کند خطبه نماز جمعه می خواند و یا روی
صندلی منبرگونه خویش برای عده ای که به دیدارش برده اند سخنرانی می
کند. این درحالی است که علیرغم همه تلاش ها و مستندات قانونی، بیش
از 70 در صد قدرت و اختیارات حکومتی در دست ایشان متمرکز است و
طبیعی است که وقتی سخن می گوید باید بسیار دور اندیشانه دهان
بگشاید و نه متاثر از دیدارهای محرمانه که معلوم نیست با چه کسانی
در بیت خود دارد و تحت تاثیر آنها دهان باز کند. یک روز درباره
فضای سیاسی دانشگاه ها، یک روز در باره دیپلماسی کشور، یک روز در
باره دورنمای فعالیت اتمی و روز دیگر در باره نظرات اقتصادی احمدی
نژاد، یک روز متاثر از رقابتی که با هاشمی رفسنجانی دارد و روز
دیگر برای رضایت مداحان و یا فرماندهان سپاه و روز دیگر.... |