رضا شاه نیز از زیر

عبای زرد نائینی بیرون آمد!

رضاشاه با عبای نائينی زرد بر دوش و تسبيح 33 دانه درشت در دست، رای مجلس موسسان برای تفويض سلطنت از قاجاريه به پهلوی را از هيات اعزامی گرفت و به داخل خانه اش بازگشت. شيخ حسين يزدی رئيس سنی مجلس موسسانی بود که رای به سلطنت رضا شاه داد. تنها کسی که در مجلس موسسان عليه سلطنت و پادشاهی رضاشاه سخنرانی کرد سليمان ميرزا اسکندری ليدر سوسياليست های ايران بود که بعدها، پس از سقوط رژیم رضاشاه و آزادی زندانیان سیاسی حزب کمونیست ایران، از موسسان حزب توده ایران و اولین رهبر آن شد. تيمورتاش، آقااسدی و تدين گرداننده اصلی مجلس موسسان و تفويض سلطنت به رضا شاه بودند که بعدها یکی یکی قربانی خشم و سوء ظن بيمارگونه رضا شاه شدند. در کارهای مملکتی هيچ کس حق دخالت نداشت.  هيئت دولت، مأموران لشکری و کشوری و نمايندگان مجلس همگی تابع رأی و مجری اوامر شاه بودند. هيچ مقامی قدرت مخالفت با دستورهايی را که صادر می کرد را نداشت. رضاشاه به مشورت به مشورت عقيده نداشت. متصديان امور از ترس کليه احکام صادره شاه را، چه شفاهی و چه کتبی، ولو اينکه غلط بود، اجرا می کردند. هر کس از ترس جان و مال خود تملق را در روابط درباری پیشه خود کرده بود.

راه توده

شماره 617  پنجشنبه 6 مهر 1396

احمد دانش

رفعت محمد زاده

هوشنگ قربان نژاد

احمد علی رصدی


برخی بررسی ها...

 احسان طبری ( 73)

رونمائی

از مولوی شناسی

احسان طبری

-------------------- 

خصوصی سازیها

بخش مهمی

 از توان ملی

 را نابود کرد!

-------------------- 

کارگران هپکو

بحران ملی را

به نمایش گذاشتند!

-------------------- 

بر سر انقلابیون

مذهبی و غیر مذهبی

چه آمد و چه شدند!

-------------------- 

فردگرائی

بازسازی دلخواه

تاریخ است

دکتر سروش سهرابی

-------------------- 

یاد آوریم

معلم بزرگ

یک نسل را!

--------------------

اردوگاههای جنگی

دراتحادیه اروپا

روزنامه یونگه ولت

ترجمه - الناز گرجی

-------------------- 

جهان هستی

با بمباران اتمی

میشود

جهان نیستی

راشا تودی- ترجمه آزاده اسفندیاری

-------------------- 

سرمقاله راه توده شماره 617

اگر تن به تغییرات ندهند

ایران به سمت شورش می رود

ایران با سرعتی حیرت انگیز به سمت تنش، بحران و فروپاشی می‌رود. فساد بیسابقه حکومتی، افزایش شمار تهیدستان و حاشیه نشینان در کنار عمیق شدن دره میان فقر و ثروت و اختلاف میان طبقات. رشد بیکاری و وضعیت وخیم اشتغال. خالی شدن روستاها، بحران آب و محیط زیست و کشاورزی. اعلام رسمی وجود قحطی در کشور و تامین خوراک 34 میلیون تن از طریق واردات. گسترش بیسابقه آسیب‌های اجتماعی، خشونت، قتل، تجاوز، دزدی، فساد، اعتیاد، روسپی گری، کودک آزاری. وضع نابسامان و پولی شدن و طبقاتی شدن بهداشت و درمان و آموزش و پرورش. بازگشت بیسوادی مطلق در کنار مدرک گرایی و شمار تحصیلکردگان بیکار. نرخ هولناک تصادفات جاده‌ای و مرگ و میرها و معلولیت‌ها و هزینه‌های سنگین و فزاینده آن بر اقتصاد و جامعه. فرار روزافزون مغزها، سرمایه‌ها و نیروی کار. هرج و مرج فکری و فروپاشی بنیان‌های اخلاقی. شکلگیری گروه بندی‌های چپاولگر رانت‌خوار، اختلاس‌گر و فشار رقابت میان آنها بر زندگی مردم. ناتوانی در پیش گرفتن یک سیاست مستقل ملی. بحران در سیاست خارجی و مناسبات جهانی… همگی تصویری از چشم انداز نگران کننده‌ای است که کشور ما به سوی آن در حال حرکت است که نهایت آن جز رویارویی نظامی و فروپاشی چیزی نخواهد بود.

 در همین هفته گذشته تظاهرات کارگران اراک و بازتاب وسیع آن در میان مردم از یکسو و جشن و پایکوبی برای پیروزی همه پرسی در کردستان عراق در مناطق کردنشین ایران نمادی شد از شرایطی که ما در آن قرار گرفته‌ایم. سرانجام برنامه‌های اقتصادی اکنون بصورت بحران اقتصادی و اجتماعی و صنایع در آمده است. همانگونه که سیاست تبعیض ملی و مذهبی، جلوگیری از ساختن مساجد و مخالفت جناح راست حکومتی با ورود حتی یک نماینده سنی به هیئت رئیسه مجلس بصورت جشن پیروزی همه پرسی کردستان عراق در ایران جلوه گر شد. اینها همگی نشانه‌هایی از گسیخته شدن پیوندهای اجتماعی و اقتصادی و ملی میان مردم، طبقات و گروه‌های قومی و مذهبی است که می‌تواند و می‌رود ایران را به سمت فروپاشی سوق دهد.بحران در شرایطی نزدیک می‌شود که رهبری نظام مانند همه دوران‌های تاریخی که کشور ما فروپاشید چند دسته است. همان توهم، چند دستگی و خیانتی که موجب فروپاشی دولت‌های هخامنشی و ساسانی و صفوی شد اکنون نیز در بخشی از رهبری کشور حاکم شده است. بخشی از حاکمیت در ایران که بعضا به رهبر جمهوری اسلامی و گروه‌های نظامی و سپاه نزدیک هستند از گسترش بحران استقبال می‌کنند و به آن دامن می‌زنند. اینان بر این تصور خام اند که می‌توانند مسئولیت بحران را به گردن مخالفان یا رقبای سیاسی خود و دولت منتخب بیاندازند تا جایی که در نهایت یک راه بیشتر باقی نمی‌ماند و آن بدست گرفتن قدرت توسط سپاه است..... ادامه

------------------------------------------------------ 

منوچهر بهزادی

از قربانیان بزرگ قتل عام سال 1367

منوچهر بهزادی از قربانیان بزرگ قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 است. سردبیر روزنامه "مردم" ارگان مرکزی حزب توده ایران و عضو هیات سیاسی و دبیر کمیته مرکزی حزب. فارغ التحصیل حقوق از دانشگاه تهران بود و در سالهای دهه 1330 از رهبران معروف دانشجوئی این دانشگاه. کوتاه نویسی و دقیق نویسی و دقت خارق العاده اش در ویراستاری مقالات و اخبار کم نظیر بود. پس از انقلاب از مهاجرت سیاسی (برلین شرقی) به ایران بازگشت و بلافاصله انتشار روزنامه مردم را آغاز کرد. این عکس خانوادگی او متعلق به سالهای مهاجرت و در آستانه انقلاب 57 و بازگشت به ایران است.  

-------------------------------------------------------------- 

پیام های خوانندگان

و پاسخ راه توده به آنها

-------------------------------------------------------------- 

مصاحبه با وزیرخارجه پیشین فرانسه

 تقابل اتمی در شبه جزیره کره

تبدیل به فاجعه بشری خواهد شد!

اومانیته - ترجمه آذرنگ


 فیسبوک

راه توده

---------

با تلگرام

راه توده

همراه شوید

--------

فیسبوک
آرشیو
 راه توده

-------

آرشیو جدید
19 سال
راه توده

-----------

بایگانی

راه توده اینترنتی از شماره 1 تا آخرین شماره ای که در برابر خود دارید

--------

بایگانی

راه توده چاپی از شماره 1 تا 127 (1373 - 1378)

--------

 جستجو

مطالب منتشره در راه توده اینترنتی

--------

 زنان 

--------

 سایت ها

--------

 تماس با  

راه توده

 

حساب بانکی
Vernis
PostbankEssen
KontoNr. 0517751430
BLZ: 360 100 43
Germany

برای خارج از آلمان :

IBAN DE42360100430517751430

BIC PBNKDEFF

از طریق ای میل زیر

می تواند با راه توده تماس بگیرید

Arash.tabasom12@gmail.com 

 

آدرس پستی
Vernis
Postfach 200208
13512 Berlin
Germany

 

 

نقل مطالب منتشر شده در این سایت طبق
GNU و GFDL
با ذکر منبع آزاد است

آمار این سایت از طریق برنامه موزیلا قابل مشاهده است