راه توده

شماره 856- چهارشنبه 18 آبان 1401

مهدی کیهان عضو کمیته مرکزی و متخصص امور کارگری ایران و محمد پورهرمزان عضو کمیته مرکزی و از برجسته ترین مترجمین ایران که بسیاری از آثار کلاسیک مارکسیستی را ترجمه کرد. او مسئول انتشارات حزب در بعد از انقلاب بود. هر دو در کشتار 67 اعدام شدند.

محمد پورهرمزان

مهدی کیهان

زنی که در یکشنبه خونین

سال 1330 مقابل تانکها ایستاد!

رهبر جمهوری اسلامی هفته گذشته در دیداری بمناسبت سالگرد اشغال سفارت امریکا یک سخنرانی نسبتا طولانی کرد. محورهای این سخنرانی عبارت بودند از کودتای 28 مرداد و نقش امریکا در آن، شعار علیه امریکا که از 16 آذر در دانشگاه تهران آغاز شد و با تیراندازی نیروهای نظامی سه کشته و دهها مجروح و تیرخورده برجای گذاشت. او در این سخنرانی برای نخستین بار در جمهوری اسلامی از دکتر مصدق بعنوان یک چهره ملی یاد کرد. بخش پایانی این سخنرانی نیز مربوط به سیاست خارجی نوین جمهوری اسلامی و گردش به شرق و گمانه زنی ها در باره آینده جهان و خلع رهبری شدن امریکا در عرصه جهانی بود. ما بمناسبت نگاه نوینی که در راس نظام نسبت به دولت مصدق و توطئه های امریکا علیه دولت او صورت گرفته، در گزارشی که می خوانید، یکی از حوادث مهم آغاز این دهه علیه دولت مصدق را با استفاده از گزارش مجله "ترقی" که در آن زمان از مطرح ترین مجلات تهران بود برای انتشار در نظر گرفته ایم.


دو گروه چپ

در داخل و خارج ایران

-------------------------

درک برخی مسائل

و رویدادها

آسان نبوده و نیست!

-------------------------

نتایج مخرب

شعارهائی که

پای آنها روی

زمین نیست!

-------------------------

کم آگاهی و غفلت انقلابیون

انقلاب 57 را به ارتجاع مذهبی سپرد

دکتر "سروش سهرابی"

-------------------------

دیپلماسی و جنگ

شانه به شانه هم

در اوکراین

پیش میروند

یونگه ولت- ترجمه رضا نافعی

-------------------------

شبح جنگ

در قاره افریقا

به گردش در آمده

"بهمن دوستار"

-------------------------

دوران دشوار

پس از انتخابات

ریاست جمهوری

در برزیل

اومانیته- ترجمه آذرنگ

-------------------------

روسیه برای پیروزی راه حلی جز بازگشت به گذشته ندارد!

والنتین کاساتونوف پروفسور، دکتر علوم اقتصادی

ساویتسکایا راسیا- آزاده اسفندیاری

-------------------------

سرمقاله راه توده 856

الیگارش های ایران گام به گام

با توطئه های ناتو پیش می روند

امروز دیگر تردیدی وجود ندارد که امریکا، اروپا و کشورهای عضو ناتو می کوشند اعتراض های مردم ایران به نابسامانی های داخلی را به سمت اهداف خود در جهت ایجاد خشونت و جنگ داخلی و منطقه ای سوق دهند و آن را به جزیی از یک تسویه حساب جهانی تبدیل کنند: نبرد جبهه غرب و ناتو علیه جبهه شرق. ایران باید تنبیه شود چون خود را در جبهه شرق تعریف کرده و می خواهد به شکست ناتو کمک کند.

پیش بینی چنین تحولی چندان دشوار نبود. راه توده در سرمقاله شماره ۸۳۶ با عنوان "امریکا شکست در اوکراین را می خواهد در ایران جبران کند!" (۲۵ خرداد ۱۴۰۱) پس از اشاره به اینکه "سمت و سوی جنگ در اوکراین می رود که به یک شکست بزرگ و تاریخی برای غرب و بیش از همه آمریکا تمام شود" نوشت: "در این شرایط آشکار شدن شکست، آمریکایی ها و اروپایی ها به یک پیروزی نیاز دارند تا تجدید روحیه کنند و ظاهرا ایران نامزد این تجدید روحیه امپریالیسم آمریکایی و اروپایی است. از نظر استراتژیست های آمریکایی شکست اوکراین باید با پیروزی در ایران جبران شود، پیروزی که مقدمه تبدیل شدن ایران به اوکراینی دیگر یا تکه تکه شدن آن است".

صرفنظر از منافع مشترکی که سرمایه داری وابسته تجاری و الیگارش های ایرانی با غرب و کشورهای ناتو دارند سیاست امریکا و غرب در تحریم و مصادره اموال الیگارش های روس موجب وحشت بسیار در الیگارش های ایرانی نیز شد که همه اموال و حساب های بانکی و ارزی آنها در غرب است. آنها می دانند که جنگ علیه روسیه برای غرب، جنگی برای بقاست و اگر کمترین موضعی مخالف نظرات غرب بگیرند، اموال آنها در معرض مصادره خواهد بود. توییت اخیر پدرام سلطانی یکی از این الیگارش ها خطاب به حاکمیت با عنوان "گیرم که می زنید و می کشید ..." نه از سر شجاعت و همدردی با مردم بلکه از سر وحشت از سرنوشت اموال و حسابهایش در غرب و اعلام سرسپردگی و همراهی کامل با برنامه ای است که غرب برای ایران دارد. به این ترتیب این الیگارش ها که جریان رسانه ای ناتو در ایران را تامین مالی می کنند در واقع برای نجات حساب های بانکی و اموال خود از مصادره وتحریم هم که شده باید در کنار ناتو بایستند.

ولی خود این الیگارش ها و جریان اقتصادی آیا می تواند بدون یک جریان سیاسی هوادار ناتو در حکومت، اقتصاد ایران را به قبضه خود در بیاورد؟ مطابق آمار غیررسمی خانواده یا فرزندان چهار هزار مدیر جمهوری اسلامی در غرب یعنی اروپا، امریکا یا کانادا زندگی می کنند. این چهار هزار تن بیش از آنکه نگران ایران باشند، نگران غرب و خانواده خود در غرب هستند، بیش از آنکه نگران سرنوشت ریال و تورم و اقتصاد داخلی باشند، نگران دلار و یورو و تورم در اقتصاد اروپا و امریکا هستند. همه اینها نیز در جریان اعتراضات اخیر سکوت کردند و حاضر نشدند از حکومتی که مدیریت کشور را به آنها سپرده دفاع کنند، زیرا هرچند همه آنها خود الیگارش محسوب نمی شوند ولی نگرانی مشترکی با آنها در حد کارت اقامت اعضای خانواده و حساب های بانکی خود در غرب دارند که مبادا مشمول مصادره و تحریم شود. با این دست مدیران می شود وضع کشور را سامان داد یا از منافع ملی و مردم دفاع کرد؟ پس امریکا می داند که در ایران اکثریت بزرگ مدیران میانی و سطح بالای کشور نیز دستشان زیر ساطور ناتو و غرب است و بخواهند هم نمی توانند جز در چارچوب منافع آنها اقدام کنند.

این مدیران چگونه و به چه شکل و از کجا مدیر جمهوری اسلامی شده اند؟ از طریق سیاست خودی و غیرخودی، از طریق تفوق دادن چاپلوس ها و دروغگوها و دزدها، از طریق حاکمیت دادن به ارتجاع مذهبی، از طریق کنار زدن منتقدان نیک اندیش و کاردان و ... پس یک سیاست حکومتی هم وجود دارد که هدف آن تکیه بر ارتجاع مذهبی و الویت دادن به چاپلوس ها و دروغگوهاست که امکان اصلاح امور و مقابله با جریان رسانه ای، اقتصادی و سیاسی ناتو و غرب در ایران را نمی دهد. تا سیاست خودی و غیرخودی و سپردن امور بدست ارتجاع مذهبی سیاست رسمی حکومتی است آن جریان شیفته ناتو در ایران نیز اسوده است و اسبش را در افکار عمومی و اقتصاد و سیاست خواهد تازاند.

اگر همه این عوامل را که به شکل ساده شده ای بیان شد کنار همدیگر بگذاریم می بینیم راه توده شاهکار عجیبی نکرده اگر پیش بینی کرد که ایران حلقه ضعیف زنجیر است و از نظر غرب و ناتو بعد از جنگ نیابتی در اوکراین نوبت یک جنگ نیابتی در ایران است. این جنگ نیابتی برخلاف اوکراین مستقیما علیه روسیه نیست، بلکه برای بقای غرب و ایجاد گسستگی در جبهه شرق از طریق از هم پاشاندن ایران و کل خاورمیانه است. اکثریت رسانه ها، الیگارش ها و سرمایه داری تجاری و مدیران حکومتی در این جهت با یکدیگر همگام شده اند. تبدیل شدن اعتراض مسالمت آمیز به جنگ و شورش نیابتی نتیجه ناگزیر این جبهه گسترده داخلی ناتو در ایران است، جبهه ای که امکان هرگونه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را منتفی کرده است. جریان سرمایه داری تجاری و الیگارش های ایرانی حلقه اصلی زنجیر اتصال جریان رسانه ای و مدیران حکومتی هستند. تا زمانی که در نخستین گام دست این جریان قطع نشود و سرنوشت و تکلیف اموال و کاخ ها و حساب های آنان در بانک های غرب روشن نشود، امیدی به امکان حرکت در جهت اصلاح وضع کنونی نمی توان داشت. (مشروح این سرمقاله را از اینجا، در صفحه داخلی راه توده بخوانید)

-------------------------------------------------------------------------------

به کار گیری دست آوردهای

 «روسیه تزاری»  و «اتحاد شوروی »

در روسیه امروز

ترجمه و تدوین ـ عسگر داوودی

------------------------------------------------------------------------------

   

 

 فیسبوک

راه توده

---------

با تلگرام

راه توده

همراه شوید

--------

فیسبوک
آرشیو
 راه توده

-------

آرشیو
راه توده

-----------

بایگانی

راه توده اینترنتی از شماره اول

--------

بایگانی

راه توده چاپی از شماره 1 تا 127 (1373 - 1378)

--------

 جستجو

مطالب منتشره در راه توده اینترنتی

--------

 زنان 

--------

 سایت ها

--------

 

 

حساب بانکی
Vernis
PostbankEssen
KontoNr. 0517751430
BLZ: 360 100 43
Germany

برای خارج از آلمان :

IBAN DE42360100430517751430

BIC PBNKDEFF

با آدرس ای میل زیر می توانید با ما تماس بگیرید
rahetudeh100@gmail.com

 

 

 

آمار این سایت از طریق برنامه موزیلا قابل مشاهده است