از
يورش به کارگران شرکت واحد تا توطئه کاريکاتور محمد
نگذاريم دولت و حکومت
مردم را در حصار بی خبری حبس کند!
دولتي که از دل
کودتای ضد اصلاحات بيرون آمد، درعرصه سياست خارجي گام به گام با بيهوده گوئي های
تحريک آميز و شعارهای حادثه ساز سفره جنگ و تهاجم به ايران را گسترده است. در عرصه
داخلي سرعت عمل اين دولت بيش از چنين سرعتي در عرصه بين المللي است. محاصره خبری
مردم ايران را با سرعتي فراتر از سرعت شعارهای جنگي و تنش آفرين بين المللي سازمان
يافته است. وسيع ترين سانسور خبری را به مطبوعات تحميل کرده و صدا و سيما و چند
روزنامه آتش بيار معرکه جنگ و اعدام و اختناق، به جعل و تحريف رويدادهای ايران و
جهان سرعت بخشيده اند. مجلس به چرخ پنجم اين درشکه جنگ و سرکوب مي ماند. گهگاه و در
برخي عرصه ها نيم نفسي از آن در مي آيد، اما همين نيم نفس هم که از گلوی برخي
نمايندگان بر مي آيد در لابلای انواع اشارات و ابهامات پنهان است و آنچه در مطبوعات
منتشر مي شود و يا سيمای جمهوری بدان پوشش خبری مي دهد مشتي سخنان گُنگ و نامفهوم
است که شايد خواص از آن سر در آورند، اما عموم مردم خير. از آن جمله است مسئله
آينده نامعلوم نفت و صدور آن، که بودجه دولت و وعده های سرخرمني که رئيس اين دولت
در سفرهای تبليغاتي خود به شهرها و استان های کشور به مردم مي دهد بدان وابسته است.
يعني امکان جلوگيری از صدور نفت ايران و يا اشغال مناطق نفتي کشور و خاتمه يافتن
همه بلند پروازی هاي جهاني براي رهبری جهان اسلام!
مرزهای ممنوعه و
بقول آقايان "قرمز" روز به روز وسيع تر مي شود. ممنوعيت و خط قرمز انتشار هر خبری
در باره اکبر گنجي، شامل اخبار مربوط به يورش تاريخي به کارگران شرکت واحد و انتقال
مشتي راننده معترض و خواهان حق و حقوق خويش به زندان اوين نيز شد و اين در حالي است
که دور اخبار مربوط به مسئله اتمي ايران، ديواری با آجر قرمز بالا برده اند. حتي
نقد کمرنگ سخنان تحريک آميز و مسئله ساز احمدی نژاد نيز مجاز نيست و لنگه لچک
(چفيه) رهبری که هر آنچه در کشور روی مي دهد از بيت او سرچشمه مي گيرد، روی شانه
رئيس جمهور، برخي وزرا ( امنيت، کشور، کار و...) و معاون همه کاره وزير کشور
(سردار ذوالقدر) نيز انداخته اند.
بدين ترتيب، مقدمات
را چنان فراهم ساخته اند که مردم ايران، تنها پس از فرود فاجعه تازه خواهند فهميد
بر سرشان چه آمده و حاصل آن غفلتي که از انتخابات شوراها تا انتخابات رياست جمهوری
ادامه يافت و سازمان داده شد کدام فاجعه ملي است.
آگاهي، مقدمه
سازماندهي است و سازماندهي يگانه ابزار تاثير گذاری بر سر حوادث و ايجاد تحولات. با
اين اصل بي بدليل توده ای ها بيش از هر نيروی سياسي ايران آشنا هستند و از جمله
بزرگترين يادگارهای حزب توده ايران در هر جنبش اجتماعي که در ايران شکل گرفته همين
اصل است: آگاهي و سپس سازماندهي.
آگاه ساختن مردم از
حاصل واقعي آنچه دولت و حاکميت مي کند و نه آن ادعاهای توام با دروغ و تزويری که
تبليغ مي شود، نخستين گام در مرحله جديد بيداري و نجات ملي است. از دل همين آگاهي
مقاومت ملي بيرون خواهد آمد. دولت و حاکميت کنوني از اين امر بخوبي آگاه است و به
همين دليل نيز روزنه های خبر و اطلاعات را برای رفتن به سوی تحقق روياهای
ماليخوليائي- اسلامي خويش (امپراطوري تشييع به رهبری امام زمان) بسته است. چاره ای
برای دوباره گشائي اين روزنه ها بايد يافت. حتي با همان ابزاری که باقي مانده است
مي توان حصار سانسور و بي خبر نگهداشتن مردم را شکافت، اما بدان شرط که خود از عمق
فاجعه نگران باشيم و واقع بينانه به ميدان در آئيم. آيا آنچه که راديو تلويزيون های
فارسي زبان ماهواره ای مي کنند و مي گويند از اين واقع بيني بهره ای دارد؟ تمام
سايت های خبری فيلتر شده - اما بهرحال قابل دسترسي در ايران- با همين وسواس و دلهره
پيگير رويدادهای ايران و تفسير و تحليل آنها در جهت آگاه ساختن مردم با اخبار ايران
روبرو مي شوند؟ پرنويسي ها و پرگوئي هاي توام با خود محوری فعالان سياسي داخل و
خارج کشور نشاني از ضرورت سخن گفتن به زبان مردم و در حد و توان حوصله توده مردم را
با خود دارد؟ تفسيرهای آلوده به گمراهي رسانه های حکومتي از رويدادهای ايران و جهان
را توانسته ايم کوتاه و مستدل- که هيچ نيازی به بسياری لغات و اصطلاحات رايج در
ادبيات سياسي کنوني ندارد- خنثي کنيم؟ به يکايک رويدادهای هفته ای که گذشت- از
اعتصاب و يورش به کارگران شرکت واحد، تا پيروزی حماس در انتخابات فلسطين و توطئه
انتشار کاريکاتور محمد در دانمارک- نگاهي دوباره بياندازيم و تفسيرهای گمراه کننده
حکومت در اين زمينه ها- نشاندن مشتي کارگرشرکت واحد بر صندلي وابستگي به خارج و
پيروزی جهان اسلام و رستاخير خشمگين مسلمين جهان- را مرور کنيم. آيا توانسته ايم
در همان حد از ارتباطي که با مردم و اقشاری که دسترسي به اينترنت و يا ماهواره
دارند براي خنثي سازی اين تفسيرهای گمراه کننده و آگاه سازی مردم عمل کنيم؟ آيا همت
ما برای آگاه سازی مردم- حتي همان شماری که دسترسي به سايت های اينترنتي ما و يا
تلويزيون ها و راديوهای فارسي زبان ما دارند- چنان بوده است که بتوانيم از
سازماندهي مردم سخن بگوئيم و بر ضرورت آن پافشاری کنيم؟
چاره ای بيانديشيم!
--------------------------------------------------------------------------------------
ده سال پس از
فروپاشي اتحاد شوروی
جنگ
بزرگ امریکا
با رمز
"دورنمای2010"
برگردان
اصغری
فرقه دمکرات آذربايجان |
بنيادگرائی
و
بنيادگرايان
اگر خمينی
بنيادگرا بود
مصباح يزدی
واحمدی نژاد
چه
صيغه ای اند؟
|
|