سرمقاله 886
رسوائی تحلیل های
پوچ
اصطلاح طلبان از شورش واگنر
شورش هفته گذشته ارتش خصوصی واگنر در روسیه در
راس خبرها و تفسیرها در جهان و ایران قرار
داشت. به ایران و لنجنزاری که اصلاح طلبان
ایرانی در این روزها در آن دست و پا زدند
خواهیم پرداخت. قبل از آن به خود این رویداد و
سپس به بازتاب آن بپردازیم. این شورش را می
توان از چند زاویه نگاه کرد. زاویه نخست آن
چیزیست که در جلوی صحنه روی داده است. یعنی
نافرمانی یک ارتش خصوصی که فرمانده آن به دلیل
مسائل شخصیتی یا اختلافات قبلی دچار این پندار
شده بود که می تواند با نیروهای تحت رهبری خود
حمایت مردم یا بخشهایی از فرماندهان ارتش
روسیه را جذب کند که برای کسانی که اندکی
روسیه را می شناختند شکست این خام خیالی از
همان آغاز روشن بود و روشن هم شد. از زاویه ای
دیگر کل این ماجرا را یک صحنه آرایی نوین برای
باز کردن جبهه ای علیه اوکراین از مرزهای
بلاروس می توان دید. استقرار سامانه های
ضدهوایی و سپس موشک های تاکتیکی اتمی در
بلاروس در همین هفته های اخیر از این زاویه
میتواند مقدمه ای برای انتقال واگنر به خاک
بلاروس باشد، بویژه که پوتین در آخرین سخنرانی
خود تاکید کرد که نیروهای واگنر یا باید با
وزارت دفاع روسیه قرارداد امضا کنند یا به
بلاروس بروند. یعنی در واقع آنها را به بلاروس
اعزام کرد.
از این زاویه غرب با بزرگ کردن شورش واگنر در
واقع در دام تبلیغات خود افتاد چرا که اکنون
واگنر یک گروه شورشی است که اقداماتش به دولت
روسیه ربطی ندارد و سرخود می تواند هرکاری
انجام دهد و حتی زیر بار مذاکره یا قرارداد
صلح هم نرود، کیف پایتخت اوکراین همیشه زیر
تهدید آن باشد اگر عملا هم وارد جنگ نشود.
زاویه سوم هم آن است که اختلافات اولیه واگنر
با سران ارتش روسیه واقعی بوده ولی رهبران
روسیه تصمیم گرفتند از این تهدید یک فرصت
بسازند و با اعزام واگنر به بلاروس، هم بلاروس
را تقویت کنند و هم جبهه ای تازه از آنجا باز
کنند....
ادامه |